گاندی

در جست‌وجوی حقیقت
... آنچه که در چشم فردی، حقیقت است، اغلب در چشم فرد دیگر ‏نیست، اما جوینده نباید از این بابت نگرانی به دل راه دهد. اگر تلاش صاد‏قانه در کار باشد، درمی‌یابد آنچه که به صورت حقیقت‌های متفاوتی نمایان شده، مانند برگ‌های بی‌شمار درختی است که تنها د‏ر ظاهر با هم متفاوتند ... . پس نه تنها هیچ اشکالی ندارد که هر فردی ‏در پرتو نگاه خود به دنبال حقیقت روانه شود، بلکه چنین کاری وظیفه‌ی اوست. به این ترتیب اگر در راه جستجوی حقیقت، خطایی از او سر زند، خطایش خود به‌ خود، جبران و به مسیر درست هدایت می‌شود؛ چرا که جستجوی حقیقت مستلزم تاپاس یا تحمل ارادی رنج - گاهی تا سرحد مرگ - است و در آن، حتی نشانی کوچک از خودخواهی جایی ندارد. در چنین جستجوی بی‌شائبه‌ای، گم شدن یا مردد ماندن در راه، چندی نمی‌پاید.
 
 بنقل از ویکیپدیا : هانداس کارامچاند گاندی (به خط دوناگری: मोहनदास करमचन्द गांधी؛ گجراتی: મોહનદાસ કરમચંદ ગાંધી؛ زاده: ۲ اکتبر ۱۸۶۹ - درگذشت: ۳۰ ژانویه ۱۹۴۸) (یا ۱۰ مهر ۱۲۴۸ - ۹ بهمن ۱۳۲۶) رهبر سیاسی و معنوی هندی‌ها بود که ملت هند را در راه آزادی از استعمار امپراتوری بریتانیا رهبری کرد. او در طول زندگیش استفاده از هر نوع ترور و خشونت برای رسیدن به مقاصد را رد می‌کرد. فلسفهٔ بی‌خشونتی گاندی که خود نام ساتیاگراها (در سانسکریت به معنای تلاش و کوشش برای رسیدن به حقیقت؛ تحت‌اللفظی: محکم گرفتن حقیقت) روی بسیاری از جنبش‌های مقاومت بدون خشونت در سراسر جهان و تا امروز تأثیر گذارده‌است.از زمانی که وی مسئولیت رهبری نبرد برای آزادی و کنگره ملی هند در سال ۱۹۱۸ (۱۲۹۶) را به عهده گرفت، به عنوان نمادی ملی شناخته شد و میلیون‌ها نفر از مردم او را با لقب ماهاتما یا روح بزرگ یاد می‌کردند. هر چند که او از القاب افتخارآمیز بیزار بود ولی امروز هم همگی او را با نام ماهاتما گاندی می‌شناسند. سوای اینکه بسیاری او را به عنوان یکی از بزرگ‌ترین رهبران تاریخ تلقی می‌کنند، مردم هند از او با عنوان «پدر ملت» یا باپو (در هندی به معنای پدر) یاد می‌کنند. زادروز وی در هند به عنوان یک روز تعطیل ملی است و گاندی جایانتی نام دارد. گاندی توانست با استفاده از شیوهٔ ضدخشونت نافرمانی مدنی استقلال هند را از بریتانیا بگیرد و در نهایت دست امپراتوری بریتانیا را از هند کوتاه کند. شیوهٔ مقاومت آرام وی به مستعمرات دیگر هم نفوذ کرده و آنها را در راه استقلال میهن خود تشویق می‌کرد. اصل ساتیاگراهای گاندی روی بسیاری از فعالان آزادیخواه نظیر دکتر مارتین لوترکینگ، تنزین گیاتسو، لخ والسا، استفان بیکو، آنگ سان سو کی و نلسون ماندلا تأثیر گذاشت. البته همهٔ این رهبران نتوانستند کاملاً به اصل سخت ضدخشونت و ضدمقاومت وی وفادار بمانند.گاندی همیشه می‌گفت که اصول او ساده هستند و از باورهای سنتی هندو به نام‌های ساتیا (حقیقت) و آهیمسا (ضدخشونت) گرفته شده‌اند. او می‌گفت «من چیز جدیدی ندارم که به دنیا یاد بدهم. حقیقت و ضدخشونت بودن هم‌سن کوه‌ها هستند». گاندی چندین بار هدف سوء قصد قرار گرفت که آخرین مورد آن موفق بود. در ۹ بهمن ۱۳۲۶ ناتورام قادسی وی را، که در سن هفتاد و نه سالگی و میان جمعیت عازم محل عبادت بود، هدف گلوله قرار داد و از پای درآورد. قاتل از ناسیونالیستهای افراطی هندو بود که معتقد بود روابط گسترده با پاکستان به اقتدار هندوستان لطمه زده‌است.

نافرمانی مدنی 
روشی برای اعتراض به سیاست‌های حکومت‌ها می‌باشد که به صورت خشونت‌پرهیز باشد. این روش درجنبشی به رهبری ماهاتما گاندی برای استقلال هند از امپراتوری بریتانیا استفاده شد. همچنین این شیوه در جنبش ضد نژادپرستی در آفریقای جنوبی، جنبش حقوق مدنی آمریکا و جنبش‌های صلح طلب مورد استفاده قرار گرفته است. دراین روش با بی‌اعتنایی به قوانین حکومتی سعی در تضعیف قابلیت اجرای قانون که یکی از مهم‌ترین پایه‌های قدرت هر حکومتی است می‌شود.


قوانین ماهاتما گاندی 
  1. یک فرد عضو مقاومت هرگز عصبانی نمی‌شود.
  2. او از عصبانیت مخالفش رنج می‌برد.
  3. اگر یکی ازمخالفان یکی از اعضا را ترور کند، او انتقام نمی‌گیرد ولی هرگز به خاطر ترس از مجازات توسط دشمنش تسلیم خواسته‌های دشمنش نمی‌شود.
  4. اگر مأمورین حکومتی بخواهند فردی از گروه مقاومت را دستگیر کنند او خودرا داوطلبانه تسلیم می‌کند.
  5. اگر یک عضو مقاومت امانتدار اموال کسی است که حکومت قصد ضبط آن را دارد باید تا پای جان برای حفظ آن مال تلاش کند.


هیچ نظری موجود نیست: