مروری مختصر بر چگونگی جداشدن بحرین و نظریات شاه و نمایندگان مجلس
نقل گفتگوی مجلس و پزشکپور در 24 اردیبهشت 49
نقل سخنانی از جناب هوشنگ طالع
زمان قاجار ، زمانی که در اواخرش اتفاقات عجیبی افتاده است . اتفاقاتی که شاید هنوز برای ما درس عبرت نشده اند ، جناب آقایان انگلیسی در حکومت ایران و در بین رییس قبایل و شیخها و همچنین در افکار عمومیِ ملتی کم دانش ، ورود میکنند . آنها از همه چیز سودجویی میکنند مردم را بجان هم می اندازند و خدای الله را به جان مردم . در این زمان داستانهای زیادی شکل میگیرد که گرداب آنها ، اکنون ایران و فرزندانش را در خود می غلطاند و فرو میبرد . انگلیس از طرفی به سوی پر و بال دادن به شاهان ایران میرود خاک ایران را میگیرد و سفرهای فرنگ پیش کش میکند . از سوی دیگر به شیخ نشین جنوب تلنگل میزند و آوای جدایی می آموزد در خیال تفکیک گام به گام ایران ، ابتدا بحرین بعد جزایر همیشه ایرانی و بعد خلیج فارس و همینطور پیشروی ...اتفاقات عجیب و بزرگ انگلیس همواره با هر رویدادی که پیش می آید پیش میرود . فکر نمیکنم بسیاری از رویدادهای تاریخ ایران زمین را انگلیس برنامه ریزی کرده باشد اما مطئنم که این پیرگرگ از هر اتفاق وعملکرد هر ایرانی حتی ایرانیان وطنپرست به نفع خود تحریفات کرده و نتیجه را آنچنان که خواسته چرخانده است و بزرگترین سلاحش تفرقه افکنی بوده که از جهل ملت ایران بدست آورده . کتابها و مقالات و داستانها به تحریر آمده اما هنوز همان میشود که استعمار میخواهد و برخی از ما دلخوش داریم که دیگر تحت سلطه استعمار نیستیم .
واما داستان جداسازی بحرین سر طولانی دارد . هوشنگ طالع تنها بازمانده پنج نماینده حزب پانایرانیست در مجلس بود که روز نهم فروردین ۱۳۴۹ تقاضای استیضاح دولت هویدا را ارائه دادند که در آن آمده بود اقدام دولت در مورد بحرین، موافقت با تجزیه ایران و بر خلاف قانون اساسی است. طالع در گفتوگو با «تاریخ ایرانی» خیانتی که شاه در بحرین کرد را مهمترین دلایل سقوط ۵۷ میداند و میگوید:« هر دیکتاتوری که خاک کشورش را از دست بدهد مردم میفهمند که میشود او را سرنگون کرد.» . وی که محمدرضا را دراین زمینه خائن میداند خودش درباره حاکمیت ایران بر بحرین ، در گفتگو با تاریخ ایرانی میگوید : (( در سال ۱۳۳۶ در جلسهای با حضور شاه، بحرین به عنوان یکی از استانهای ایران شناخته میشود، یعنی ایران دارای سیزده استان بود و بحرین و دیگر جزیرهها را تبدیل به یک استان میکنند و به آن استان چهاردهم میگفتند و در مجلسی هم که من در آن بودم به صورت نمادین دو کرسی نمایندگی بحرین خالی بود؛ چون ما به این دلیل که بحرین زیر سلطه انگلیسها بود نمیتوانستیم در آنجا انتخابات برگزار کنیم. سالها بود که ایران بر آن مناطق مالکیت داشت اما نمیتوانست حاکمیتش را اعمال کند، البته ایران تا میانههای دوره قاجار هم بر بحرین اعمال حاکمیت میکرد اما بعد از باز شدن پای انگلیسیها به آنجا در این حق حاکمیت اخلال میکنند و با این حال دولت ایران همیشه بر حق حاکمیت خودش بر آنجا تاکید داشته است. دولتهای بعد از شهریور بیست نیز همواره بر حق حاکمیت ایران تاکید کردند، البته پیشتر هم در مجلس پنجم عدهای از بحرین آمده بودند و میگفتند که ما نمایندگان بحرین هستیم و میخواهیم در مجلس ایران شرکت کنیم ولی به این دلیل که باید آنجا انتخابات برگزار میشد و مراحل آن طی نشده بود آن افراد را به عنوان نماینده در مجلس نپذیرفتند که شاید کار اشتباهی بود و میتوانستند همان موقع آنها را بپذیرند.)) خود ایشان اشاره دارد که بحرین در دوره قاجار از حاکمیت ایران خارج شده بود . محمدرضا با شیخ نشین کوچکی مواجه بود که خود را مستقل میدانست و به هیچ عنوان از دولت وقت ایران پیروی نمیکرد و هرگز نپذیرفت که استان ایران است و چنین موضوعی در حد گفتگو بود وجنبه قانونی نداشت .بنابراین شاهنشاه فقید ایران برای حفظ بحرین فقط یک گزینه داشت و آن سرکوب بحرین با نیروی نظامی بود . ایشان طی مصاحبه مطبوعاتی مورخ چهاردهم دی ماه 1347 در دهلی نو گفت (( ایران پیوسته به این سیاست خود دلبستگی داشته است که هرگز برای به دست آوردن اراضی و امتیازات ارضی علیرغم تمایل مردم آن سامان به زور متوسل نشود. من میخواهم بگویم که اگر مردم بحرین مایل نباشند به کشور ما ملحق شوند ما هرگز به زور متوسل نخواهیم شد زیرا این خلاف اصول سیاست دولت ماست که برای گرفتن این سرزمین به زور متوسل شود . گرفتن و حفظ کردن سرزمینی که مردم آن با شما ضدیت داشته باشند چه فایدهای خواهد داشت. قبل از هر چیز این عمل اشغال محسوب میشود. در هر اشغالی شما باید مراقب سلامت و امنیت نیروهای اشغالگر خود باشید و در تمام اوقات سربازان شما باید در خیابانها پاس بدهند و پیوسته در معرض خطر گلوله ـ نارنجک و این قبیل مخاطرات باشند. سیاست و فلسفه ما این است که با اشغال و گرفتن سرزمینهای دیگر از طریق زور مخالف باشیم...)) از این رو انتخاب راه قانونی و منطقی حل مسئله بحرین مورد توجه قرار گرفت و پس از مطالعات لازم دولت تصمیم گرفت که در این مورد به سازمان ملل متحد که تنها مرجع حل اختلاف بینالمللی است متوسل گردیده و مسئولت کسب تمایل باطنی و آمال واقعی مردم بحرین را به این سازمان جهانی که مورد قبول قاطبه ملل است واگذار نماید و به این ترتیب مشکل بحرین را طبق اصول منشور ملل متحد که اصل حل مسالمتآمیز اختلافات بینالمللی از موازین اساسی آن است فیصله دهند. برای تأمین این هدف مذاکراتی با دولت انگلستان به عمل آمد و سرانجام آن دولت هم این راه حل عاقلانه و منطقی را پذیرفت،........این عینا بخشهایی بود از آنچه که درگزارش وزیر خارجه وقت (اردشیر زاهدی) به دلایل لزوم جدایی بحرین از خاک ایران آمده بود. در نهایت در روز پنجشنبه (24) اردیبهشت ماه 1349 به تصویب نمایندگان مجلس رسید. در جلسه مجلس ، یک موافق چنین گفت: خواجه نوری : بنده از مسئله بحرین و موضوع بحرین یک خاطره بسیار تلخی دارم برای اولین مرتبه به طور حاد چه موقع در ایران بیان شده در روزنامهها منعکس شد در آن موقع موضوع بحرین را عدهای به صورت وطنپرستی ولیکن در باطن برای اینکه پوست خربزهای زیر پای ملت ایران بگذارند مطرح کردند حقایق را باید گفت (آفرین) و امروز هم که صحبت از ترک نیروی استعماری بریتانیا در خلیج فارس است (مصطفوی ـ مطلب همین است) و صحبت از این است که بین برادران مسلمان ساکن خلیج فارس وحدت عقیده و اتحاد به وجود بیاید در این موقع باز با هر اقدام برادرانه و مشفقانه و بشردوستانه عدهای به عنوان وطنپرستی مخالفت میکنند (صحیح است) من این دو موضوع را پهلوی هم میگذارم که شما و ملت ایران قضاوت کند که وطنپرست کیست و حقیقت بین کیست و سیاست صحیح مملکت ما در کجاست (عباس میرزائی ـ چقدر فرق است بین حقیقت گفتن و تظاهر به حقیقت کردن) آقای پزشکپور شما صحبت از جدائی بحرین کردید من فکر میکنم این اقدام نه تنها موجب جدائی نخواهد شد بلکه ارتباطهای معنوی ما روز به روز بیشتر خواهد شد نه تنها با این شیخنشین بلکه با تمام شیخنشینهای خلیج فارس. هر چند محسن پزشک پور و فریور و ... با آن مخالفت ورزیدند.
پزشکپور ـ ما حاکمیت ملی را بر مصوبات سازمان ملل مرجع میشماریم در قسمت دیگری از گزارش ذکر میکند متأسفانه آنجائی است که این آقا برخلاف واقع چنین بررسیهائی میکند که اکثریت ساکنین بحرین غیر ایرانی هستند ولی در قسمت دیگر گزارش میگوید تقریباً همه ساکنین بحرین با داشتن سنت فرهنگی ایرانی البته بعد اظهار نظر خودش را میگوید که این مسئله مهم است این قسمت از گزارش نشان میدهد که اکثریت قریب به اتفاق مردم بحرین پیوند خود را با سنت فرهنگ ایرانی حفظ کردهاند و کسی که سنت خود را با پیوند فرهنگ ایرانی حفظ بکند یعنی روح و روان ایرانی را دارد و چنین کسانی هرگز چنین تمایلی را ابراز نخواهند کرد که از مادر وطن جدا بشوند و زندگی جداگانهای داشته باشند (دکتر حکیم شوشتری ـ دکان بحرین نباید بسته شود؟) جنابعالی مسئلة بحرین را دکان میدانید؟ (دکتر حکیم شوشتری ـ عرض کردم به یک نوع حرفش نباید تمام شود؟ یک قدری واقعبین باشید) عرض کردم فقط متأسفم شما واقع بین هستید که بحرین را دکان میدانید ما اینطور فکر نمیکنیم و سایر همکاران هم فکر نمیکنم اینطور فکر کنند (دکتر حکیم شوشتری ـ دکان هست برای عدهای معدود نه برای اکثریت) بنابراین قسمت اعظم گزارش نماینده اوتانت " سفیر وقت بریتانیا در ایران " که در شورای امنیت مورد بررسی قرار گرفت ، پایه و اساس این قطعنامه شد به کیفیتی بود که عرض کردم گذشته از آن دلایل دیگری که قبلا معروض داشتم با توجه به همین گزارش و با توجه به نحوهای که در این گزارش بیان و عنوان شده هرگز این گزارش نمیتواند از نظر هیچ مرجعی که واقعاً به عدل و انصاف بینالمللی توجه داشته باشد از نظر آثار حقوقی احتمالی آینده سالب حقوق ملت ایران نسبت به قسمتی از خاک وطن و سالب حق مسلم مردم بحرین برای زندگی کردن با مادربزرگ میهن ایران باشد....... ما به هیچ وجه مخالف با این مسئله نبودیم چرا چون ایمان داریم که در هر گوشهای از وطن بزرگ ما در شرایط آزاد و دور از نفوذ استعمار اگر اخذ رأی کنند، اخذ نظر کنند، استخبار کنند، جز این نظر نخواهند داد که با ملت ایران و در زیر درفش شاهنشاهی ایران زندگی خواهند کرد (چند تن از نمایندگان ـ صحیح است) به خصوص در سرزمین و در یک منطقهای که جزء محدوده ما بوده است به دلالت گزارش دولت میفرمائید آقای مهندس ارفع چه میکردند؟ عرضم این بود ما به هیچ وجه مخالف این نبودیم این سمتی بود که این سمت را در مصاحبه دهلی نو شاهنشاه کاملاً با بیان مشخص روشن فرمودند که نظرات مردم بحرین کسب شود ولی نظرات مردم بحرین در چه شرایطی؟
حتی نماینده دیگر فضائلی گفت ـ نماینده محترم آقای پزشکپور در ضمن بیاناتشان صحبت از استان چهاردهم کردند و این چون در قانون ما نیست نتوانستم به نام یک ایرانی تحمل کنم که کسی فکر کند که ایرانی زنده است و یکی از استانهای ایران را بتواند جدا کنند، خواستم تذکر بدهم اولا به موجب قانون اختیارات استانداران مصوب 1339 مادۀ 13 ما شمارهای برای استانها نداریم، قانون گذشته است که استانها باید به نامهای تاریخیشان ذکر شود، نه استان اول داریم نه دو و نه استان سوم چه برسد استان چهاردهم داشته باشیم (صحیح است) چه قبلاًچه بعداً استان بحرین از تصویب هیئت وزیران نگذشته است و ما هم مردمان ابلهی نبودیم که در یک جائی که قلمرو ما نیست و اداره نمیکنیم و تشکیلات استانی نداریم ... (دکتر فریور ـ آقای فضائلی پس دستور بدهید مطلبی که در صفحه 12 جغرافیای دوم دبیرستان نوشتهاند پاک کنند) رئیس ـ بنابراین نسبت به اقدامات دولت مذکور در گزارش تقدیمی در مورد قطعنامة شورای امنیت سازمان ملل متحد راجع به بحرین با ورقه اخذ رأی میشود.
(اسامی نمایندگان بوسیله منشی (آقای مهندس صائبی) اعلام و در محل نطق اخذ رأی با ورقه رای گیری به عمل آمد و نمایندگان حاضر اینان بودند:
آقایان: سعید وزیری ـ عبدالحسین طباطبائی ـ دکتر امامی خوئی ـ تیمسار حکیمیان ـ فیاض فاضلی ـ پرویزی ـ دکتر کیان ـ ضیاء احمدی ـ دکتر مهذب ـ دکتر صاحبقلم ـ مرندی ـ پاینده ـ رضازاده ـ اهری ـ مهندس پرویز ـ بهبودی ـ حی ـ دکتر میرعلاء ـ بهنیا ـ دکتر اعتمادی ـ شاخوئی ـ مؤید امینی ـ دکتر صدر ـ دکتر سعید ـ مهندس زنجانچی ـ دیهیم ـ عجم ـ مهندس جلالی نوری ـ ارسنجانی ـ صدری کیوان ـ دکتر رفعت ـ مانی ـ مهندس معینی ـ زرگر زاده ـ سرتیپپور ـ خانلر قراچورلو ـ صائب ـ کمالوند ـ دکتر محققی ـ شیخالاسلامی ـ اصولی ـ دانشمند ـ اخلاقی ـ خسروی ـ دکتر سعدی حکمت ـ کلانتر هرمزی ـ دکتر صفائی ـ دکتر مهندس ناصر بهبودی ـ ماهیار ـ ایلخانیپور ـ ریگی ـ دکتر صالحی ـ فولادوند ـ امامی رضوی ـ مهندس بریمانی ـ دکتر بقائی یزدی ـ فضائلی ـ فهیمی ـ دکتر فربود ـ مجد ـ انشاء ـ حقشناس ـ خانم جهانبانی ـ مهندس اخوان ـ دکتر ضیائی ـ غلام نیاکان ـ جاماسبی ـ بوشهری ـ بختیاریپور ـ پورساطع ـ مبارکی ـ ملک افضلی ـ آموزگار ـ دکتر حکیم ـ شوشتری ـ دکتر نجیمی ـ موقر ـ دکتر عدل طباطبائی ـ جوانشیر ـ مافی ـ ساگینیان ـ دکتر دادفر ـ بدر صالحیان ـ پردلی ـ مریدی ـ توسلی ـ جهانشاهی ـ صادقی ـ رامبد ـ پدرامی ـ فروتن ـ خانم تربیت ـ دکتر اسدی ـ مهندس زرآور ـ دکتر حبیباللهی ـ شاهنده ـ پزشکی ـ دکتر الموتی ـ محمد ولی قراچورلو ـ مهندس ارفع ـ خانم ابتهاج سمیعی ـ مهندس قادرپناه ـ مهندس معینی زند ـ روستا ـ اولیاء ـ شهرستانی ـ شکیبا ـ دکتر ملکی ـ مهندس کیا ـ دکتر عدل ـ مهندس سهمالدینی ـ خواجه نوری ـ دکتر عظیمی ـ صادق سمیعی ـ مهندس کیا کجوری ـ دکتر خیراندیش ـ فخر طباطبائی ـ اسدالله سلیمانی ـ مروتی ـ دکتر زعفرانلو ـ عامری ـ امیراحمدی ـ قاضیزاده ـ مهندس صائبی ـ دکتر یزدانپناه ـ دکتر متین ـ دکتر رشتی ـ رضوی ـ دکتر وحیدنیا ـ یوسفی ـ خانم سعیدی ـ امام مردوخ ـ موسی صالحی ـ دکتر درودی ـ کریمبخش سعیدی ـ پوربابائی ـ مهرزاد ـ مهندس عطائی ـ خانم زاهدی ـ ریاضی ـ دکتر ستوده ـ دکتر غنی ـ مهندس پروشانی ـ ابوذر ـ کورس ـ محمد اسدی ـ مهندس اردلان ـ مهندس اربابی ـ دکتر مهدوی ـ مدرسی ـ مرتضوی ـ روحانی ـ تیمسار همایونی ـ دکتر معظیمی ـ نادر ادیب سمیعی ـ مهاجرانی ـ دکتر پرتو اعظم ـ مهندس فروهر ـ دکتر گاگیک ـ موسوی ماکوئی ـ فرهادپور ـ تیمسار وحدانیان ـ شیخ بهائی ـ دکتر برومند ـ دکتر قهرمان ـ پروفسور مخبر فرهمند ـ مهندس یارمحمدی ـ دکتر رهنوردی ـ مهندس ریاحی ـ حیدر صائبی ـ دکتر بیت منصور ـ دکتر شریعت ـ دکتر رفیعی ـ عباس میرزائی ـ کاسمی ـ مصطفوی نائینی ـ مجید موسوی ـ محسنی مهر ـ مهندس اسدی سمیع ـ تیمسار نکوزاد ـ مهندس برومند ـ جوادی ـ دکتر رضوانی ـ مهندس فیروزعدل ـ دکتر بهبهانی ـ ملکزاده آملی ـ دکتر فریور ـ دکتر عاملی تهرانی ـ)
نقل گفتگوی مجلس و پزشکپور در 24 اردیبهشت 49
نقل سخنانی از جناب هوشنگ طالع
زمان قاجار ، زمانی که در اواخرش اتفاقات عجیبی افتاده است . اتفاقاتی که شاید هنوز برای ما درس عبرت نشده اند ، جناب آقایان انگلیسی در حکومت ایران و در بین رییس قبایل و شیخها و همچنین در افکار عمومیِ ملتی کم دانش ، ورود میکنند . آنها از همه چیز سودجویی میکنند مردم را بجان هم می اندازند و خدای الله را به جان مردم . در این زمان داستانهای زیادی شکل میگیرد که گرداب آنها ، اکنون ایران و فرزندانش را در خود می غلطاند و فرو میبرد . انگلیس از طرفی به سوی پر و بال دادن به شاهان ایران میرود خاک ایران را میگیرد و سفرهای فرنگ پیش کش میکند . از سوی دیگر به شیخ نشین جنوب تلنگل میزند و آوای جدایی می آموزد در خیال تفکیک گام به گام ایران ، ابتدا بحرین بعد جزایر همیشه ایرانی و بعد خلیج فارس و همینطور پیشروی ...اتفاقات عجیب و بزرگ انگلیس همواره با هر رویدادی که پیش می آید پیش میرود . فکر نمیکنم بسیاری از رویدادهای تاریخ ایران زمین را انگلیس برنامه ریزی کرده باشد اما مطئنم که این پیرگرگ از هر اتفاق وعملکرد هر ایرانی حتی ایرانیان وطنپرست به نفع خود تحریفات کرده و نتیجه را آنچنان که خواسته چرخانده است و بزرگترین سلاحش تفرقه افکنی بوده که از جهل ملت ایران بدست آورده . کتابها و مقالات و داستانها به تحریر آمده اما هنوز همان میشود که استعمار میخواهد و برخی از ما دلخوش داریم که دیگر تحت سلطه استعمار نیستیم .
واما داستان جداسازی بحرین سر طولانی دارد . هوشنگ طالع تنها بازمانده پنج نماینده حزب پانایرانیست در مجلس بود که روز نهم فروردین ۱۳۴۹ تقاضای استیضاح دولت هویدا را ارائه دادند که در آن آمده بود اقدام دولت در مورد بحرین، موافقت با تجزیه ایران و بر خلاف قانون اساسی است. طالع در گفتوگو با «تاریخ ایرانی» خیانتی که شاه در بحرین کرد را مهمترین دلایل سقوط ۵۷ میداند و میگوید:« هر دیکتاتوری که خاک کشورش را از دست بدهد مردم میفهمند که میشود او را سرنگون کرد.» . وی که محمدرضا را دراین زمینه خائن میداند خودش درباره حاکمیت ایران بر بحرین ، در گفتگو با تاریخ ایرانی میگوید : (( در سال ۱۳۳۶ در جلسهای با حضور شاه، بحرین به عنوان یکی از استانهای ایران شناخته میشود، یعنی ایران دارای سیزده استان بود و بحرین و دیگر جزیرهها را تبدیل به یک استان میکنند و به آن استان چهاردهم میگفتند و در مجلسی هم که من در آن بودم به صورت نمادین دو کرسی نمایندگی بحرین خالی بود؛ چون ما به این دلیل که بحرین زیر سلطه انگلیسها بود نمیتوانستیم در آنجا انتخابات برگزار کنیم. سالها بود که ایران بر آن مناطق مالکیت داشت اما نمیتوانست حاکمیتش را اعمال کند، البته ایران تا میانههای دوره قاجار هم بر بحرین اعمال حاکمیت میکرد اما بعد از باز شدن پای انگلیسیها به آنجا در این حق حاکمیت اخلال میکنند و با این حال دولت ایران همیشه بر حق حاکمیت خودش بر آنجا تاکید داشته است. دولتهای بعد از شهریور بیست نیز همواره بر حق حاکمیت ایران تاکید کردند، البته پیشتر هم در مجلس پنجم عدهای از بحرین آمده بودند و میگفتند که ما نمایندگان بحرین هستیم و میخواهیم در مجلس ایران شرکت کنیم ولی به این دلیل که باید آنجا انتخابات برگزار میشد و مراحل آن طی نشده بود آن افراد را به عنوان نماینده در مجلس نپذیرفتند که شاید کار اشتباهی بود و میتوانستند همان موقع آنها را بپذیرند.)) خود ایشان اشاره دارد که بحرین در دوره قاجار از حاکمیت ایران خارج شده بود . محمدرضا با شیخ نشین کوچکی مواجه بود که خود را مستقل میدانست و به هیچ عنوان از دولت وقت ایران پیروی نمیکرد و هرگز نپذیرفت که استان ایران است و چنین موضوعی در حد گفتگو بود وجنبه قانونی نداشت .بنابراین شاهنشاه فقید ایران برای حفظ بحرین فقط یک گزینه داشت و آن سرکوب بحرین با نیروی نظامی بود . ایشان طی مصاحبه مطبوعاتی مورخ چهاردهم دی ماه 1347 در دهلی نو گفت (( ایران پیوسته به این سیاست خود دلبستگی داشته است که هرگز برای به دست آوردن اراضی و امتیازات ارضی علیرغم تمایل مردم آن سامان به زور متوسل نشود. من میخواهم بگویم که اگر مردم بحرین مایل نباشند به کشور ما ملحق شوند ما هرگز به زور متوسل نخواهیم شد زیرا این خلاف اصول سیاست دولت ماست که برای گرفتن این سرزمین به زور متوسل شود . گرفتن و حفظ کردن سرزمینی که مردم آن با شما ضدیت داشته باشند چه فایدهای خواهد داشت. قبل از هر چیز این عمل اشغال محسوب میشود. در هر اشغالی شما باید مراقب سلامت و امنیت نیروهای اشغالگر خود باشید و در تمام اوقات سربازان شما باید در خیابانها پاس بدهند و پیوسته در معرض خطر گلوله ـ نارنجک و این قبیل مخاطرات باشند. سیاست و فلسفه ما این است که با اشغال و گرفتن سرزمینهای دیگر از طریق زور مخالف باشیم...)) از این رو انتخاب راه قانونی و منطقی حل مسئله بحرین مورد توجه قرار گرفت و پس از مطالعات لازم دولت تصمیم گرفت که در این مورد به سازمان ملل متحد که تنها مرجع حل اختلاف بینالمللی است متوسل گردیده و مسئولت کسب تمایل باطنی و آمال واقعی مردم بحرین را به این سازمان جهانی که مورد قبول قاطبه ملل است واگذار نماید و به این ترتیب مشکل بحرین را طبق اصول منشور ملل متحد که اصل حل مسالمتآمیز اختلافات بینالمللی از موازین اساسی آن است فیصله دهند. برای تأمین این هدف مذاکراتی با دولت انگلستان به عمل آمد و سرانجام آن دولت هم این راه حل عاقلانه و منطقی را پذیرفت،........این عینا بخشهایی بود از آنچه که درگزارش وزیر خارجه وقت (اردشیر زاهدی) به دلایل لزوم جدایی بحرین از خاک ایران آمده بود. در نهایت در روز پنجشنبه (24) اردیبهشت ماه 1349 به تصویب نمایندگان مجلس رسید. در جلسه مجلس ، یک موافق چنین گفت: خواجه نوری : بنده از مسئله بحرین و موضوع بحرین یک خاطره بسیار تلخی دارم برای اولین مرتبه به طور حاد چه موقع در ایران بیان شده در روزنامهها منعکس شد در آن موقع موضوع بحرین را عدهای به صورت وطنپرستی ولیکن در باطن برای اینکه پوست خربزهای زیر پای ملت ایران بگذارند مطرح کردند حقایق را باید گفت (آفرین) و امروز هم که صحبت از ترک نیروی استعماری بریتانیا در خلیج فارس است (مصطفوی ـ مطلب همین است) و صحبت از این است که بین برادران مسلمان ساکن خلیج فارس وحدت عقیده و اتحاد به وجود بیاید در این موقع باز با هر اقدام برادرانه و مشفقانه و بشردوستانه عدهای به عنوان وطنپرستی مخالفت میکنند (صحیح است) من این دو موضوع را پهلوی هم میگذارم که شما و ملت ایران قضاوت کند که وطنپرست کیست و حقیقت بین کیست و سیاست صحیح مملکت ما در کجاست (عباس میرزائی ـ چقدر فرق است بین حقیقت گفتن و تظاهر به حقیقت کردن) آقای پزشکپور شما صحبت از جدائی بحرین کردید من فکر میکنم این اقدام نه تنها موجب جدائی نخواهد شد بلکه ارتباطهای معنوی ما روز به روز بیشتر خواهد شد نه تنها با این شیخنشین بلکه با تمام شیخنشینهای خلیج فارس. هر چند محسن پزشک پور و فریور و ... با آن مخالفت ورزیدند.
پزشکپور ـ ما حاکمیت ملی را بر مصوبات سازمان ملل مرجع میشماریم در قسمت دیگری از گزارش ذکر میکند متأسفانه آنجائی است که این آقا برخلاف واقع چنین بررسیهائی میکند که اکثریت ساکنین بحرین غیر ایرانی هستند ولی در قسمت دیگر گزارش میگوید تقریباً همه ساکنین بحرین با داشتن سنت فرهنگی ایرانی البته بعد اظهار نظر خودش را میگوید که این مسئله مهم است این قسمت از گزارش نشان میدهد که اکثریت قریب به اتفاق مردم بحرین پیوند خود را با سنت فرهنگ ایرانی حفظ کردهاند و کسی که سنت خود را با پیوند فرهنگ ایرانی حفظ بکند یعنی روح و روان ایرانی را دارد و چنین کسانی هرگز چنین تمایلی را ابراز نخواهند کرد که از مادر وطن جدا بشوند و زندگی جداگانهای داشته باشند (دکتر حکیم شوشتری ـ دکان بحرین نباید بسته شود؟) جنابعالی مسئلة بحرین را دکان میدانید؟ (دکتر حکیم شوشتری ـ عرض کردم به یک نوع حرفش نباید تمام شود؟ یک قدری واقعبین باشید) عرض کردم فقط متأسفم شما واقع بین هستید که بحرین را دکان میدانید ما اینطور فکر نمیکنیم و سایر همکاران هم فکر نمیکنم اینطور فکر کنند (دکتر حکیم شوشتری ـ دکان هست برای عدهای معدود نه برای اکثریت) بنابراین قسمت اعظم گزارش نماینده اوتانت " سفیر وقت بریتانیا در ایران " که در شورای امنیت مورد بررسی قرار گرفت ، پایه و اساس این قطعنامه شد به کیفیتی بود که عرض کردم گذشته از آن دلایل دیگری که قبلا معروض داشتم با توجه به همین گزارش و با توجه به نحوهای که در این گزارش بیان و عنوان شده هرگز این گزارش نمیتواند از نظر هیچ مرجعی که واقعاً به عدل و انصاف بینالمللی توجه داشته باشد از نظر آثار حقوقی احتمالی آینده سالب حقوق ملت ایران نسبت به قسمتی از خاک وطن و سالب حق مسلم مردم بحرین برای زندگی کردن با مادربزرگ میهن ایران باشد....... ما به هیچ وجه مخالف با این مسئله نبودیم چرا چون ایمان داریم که در هر گوشهای از وطن بزرگ ما در شرایط آزاد و دور از نفوذ استعمار اگر اخذ رأی کنند، اخذ نظر کنند، استخبار کنند، جز این نظر نخواهند داد که با ملت ایران و در زیر درفش شاهنشاهی ایران زندگی خواهند کرد (چند تن از نمایندگان ـ صحیح است) به خصوص در سرزمین و در یک منطقهای که جزء محدوده ما بوده است به دلالت گزارش دولت میفرمائید آقای مهندس ارفع چه میکردند؟ عرضم این بود ما به هیچ وجه مخالف این نبودیم این سمتی بود که این سمت را در مصاحبه دهلی نو شاهنشاه کاملاً با بیان مشخص روشن فرمودند که نظرات مردم بحرین کسب شود ولی نظرات مردم بحرین در چه شرایطی؟
حتی نماینده دیگر فضائلی گفت ـ نماینده محترم آقای پزشکپور در ضمن بیاناتشان صحبت از استان چهاردهم کردند و این چون در قانون ما نیست نتوانستم به نام یک ایرانی تحمل کنم که کسی فکر کند که ایرانی زنده است و یکی از استانهای ایران را بتواند جدا کنند، خواستم تذکر بدهم اولا به موجب قانون اختیارات استانداران مصوب 1339 مادۀ 13 ما شمارهای برای استانها نداریم، قانون گذشته است که استانها باید به نامهای تاریخیشان ذکر شود، نه استان اول داریم نه دو و نه استان سوم چه برسد استان چهاردهم داشته باشیم (صحیح است) چه قبلاًچه بعداً استان بحرین از تصویب هیئت وزیران نگذشته است و ما هم مردمان ابلهی نبودیم که در یک جائی که قلمرو ما نیست و اداره نمیکنیم و تشکیلات استانی نداریم ... (دکتر فریور ـ آقای فضائلی پس دستور بدهید مطلبی که در صفحه 12 جغرافیای دوم دبیرستان نوشتهاند پاک کنند) رئیس ـ بنابراین نسبت به اقدامات دولت مذکور در گزارش تقدیمی در مورد قطعنامة شورای امنیت سازمان ملل متحد راجع به بحرین با ورقه اخذ رأی میشود.
(اسامی نمایندگان بوسیله منشی (آقای مهندس صائبی) اعلام و در محل نطق اخذ رأی با ورقه رای گیری به عمل آمد و نمایندگان حاضر اینان بودند:
آقایان: سعید وزیری ـ عبدالحسین طباطبائی ـ دکتر امامی خوئی ـ تیمسار حکیمیان ـ فیاض فاضلی ـ پرویزی ـ دکتر کیان ـ ضیاء احمدی ـ دکتر مهذب ـ دکتر صاحبقلم ـ مرندی ـ پاینده ـ رضازاده ـ اهری ـ مهندس پرویز ـ بهبودی ـ حی ـ دکتر میرعلاء ـ بهنیا ـ دکتر اعتمادی ـ شاخوئی ـ مؤید امینی ـ دکتر صدر ـ دکتر سعید ـ مهندس زنجانچی ـ دیهیم ـ عجم ـ مهندس جلالی نوری ـ ارسنجانی ـ صدری کیوان ـ دکتر رفعت ـ مانی ـ مهندس معینی ـ زرگر زاده ـ سرتیپپور ـ خانلر قراچورلو ـ صائب ـ کمالوند ـ دکتر محققی ـ شیخالاسلامی ـ اصولی ـ دانشمند ـ اخلاقی ـ خسروی ـ دکتر سعدی حکمت ـ کلانتر هرمزی ـ دکتر صفائی ـ دکتر مهندس ناصر بهبودی ـ ماهیار ـ ایلخانیپور ـ ریگی ـ دکتر صالحی ـ فولادوند ـ امامی رضوی ـ مهندس بریمانی ـ دکتر بقائی یزدی ـ فضائلی ـ فهیمی ـ دکتر فربود ـ مجد ـ انشاء ـ حقشناس ـ خانم جهانبانی ـ مهندس اخوان ـ دکتر ضیائی ـ غلام نیاکان ـ جاماسبی ـ بوشهری ـ بختیاریپور ـ پورساطع ـ مبارکی ـ ملک افضلی ـ آموزگار ـ دکتر حکیم ـ شوشتری ـ دکتر نجیمی ـ موقر ـ دکتر عدل طباطبائی ـ جوانشیر ـ مافی ـ ساگینیان ـ دکتر دادفر ـ بدر صالحیان ـ پردلی ـ مریدی ـ توسلی ـ جهانشاهی ـ صادقی ـ رامبد ـ پدرامی ـ فروتن ـ خانم تربیت ـ دکتر اسدی ـ مهندس زرآور ـ دکتر حبیباللهی ـ شاهنده ـ پزشکی ـ دکتر الموتی ـ محمد ولی قراچورلو ـ مهندس ارفع ـ خانم ابتهاج سمیعی ـ مهندس قادرپناه ـ مهندس معینی زند ـ روستا ـ اولیاء ـ شهرستانی ـ شکیبا ـ دکتر ملکی ـ مهندس کیا ـ دکتر عدل ـ مهندس سهمالدینی ـ خواجه نوری ـ دکتر عظیمی ـ صادق سمیعی ـ مهندس کیا کجوری ـ دکتر خیراندیش ـ فخر طباطبائی ـ اسدالله سلیمانی ـ مروتی ـ دکتر زعفرانلو ـ عامری ـ امیراحمدی ـ قاضیزاده ـ مهندس صائبی ـ دکتر یزدانپناه ـ دکتر متین ـ دکتر رشتی ـ رضوی ـ دکتر وحیدنیا ـ یوسفی ـ خانم سعیدی ـ امام مردوخ ـ موسی صالحی ـ دکتر درودی ـ کریمبخش سعیدی ـ پوربابائی ـ مهرزاد ـ مهندس عطائی ـ خانم زاهدی ـ ریاضی ـ دکتر ستوده ـ دکتر غنی ـ مهندس پروشانی ـ ابوذر ـ کورس ـ محمد اسدی ـ مهندس اردلان ـ مهندس اربابی ـ دکتر مهدوی ـ مدرسی ـ مرتضوی ـ روحانی ـ تیمسار همایونی ـ دکتر معظیمی ـ نادر ادیب سمیعی ـ مهاجرانی ـ دکتر پرتو اعظم ـ مهندس فروهر ـ دکتر گاگیک ـ موسوی ماکوئی ـ فرهادپور ـ تیمسار وحدانیان ـ شیخ بهائی ـ دکتر برومند ـ دکتر قهرمان ـ پروفسور مخبر فرهمند ـ مهندس یارمحمدی ـ دکتر رهنوردی ـ مهندس ریاحی ـ حیدر صائبی ـ دکتر بیت منصور ـ دکتر شریعت ـ دکتر رفیعی ـ عباس میرزائی ـ کاسمی ـ مصطفوی نائینی ـ مجید موسوی ـ محسنی مهر ـ مهندس اسدی سمیع ـ تیمسار نکوزاد ـ مهندس برومند ـ جوادی ـ دکتر رضوانی ـ مهندس فیروزعدل ـ دکتر بهبهانی ـ ملکزاده آملی ـ دکتر فریور ـ دکتر عاملی تهرانی ـ)
همانطور که مشاهده میکنید نام جناب هوشنگ طالع و دکتر عاملی تهرانی در حاضرین نیست بقیه دوستان پان ایرانیست آقایان دکتر اسماعیل فریور، دکتر فضلالله صدر و محسن پزشکپور حاضر بودند . این پنج نفر بعدا طرح استیضاح ، دولت هویدا را به علت جداشدن بحرین به مجلس بردند و بعد دکتر صدر امضایش را پس گرفت . که البته دولت از مجلس رای اعتماد گرفت .
همچنین روحانیون با این وجود که اکثریت قریب به اتفاق مردم بحرین شیعه بودند و هستند و بسیاری از آنها دارای مقلدان زیادی در بحرین بودند، سکوت اختیار کردند.آقای طالع میگوید : (( اگر یکی از مراجع تقلید آن روز صدایش را با ما بلند میکرد من حتم دارم که محمدرضا شاه از این تصمیم عقب مینشست. آن موقع غیر از داریوش فروهر هیچ کس واکنشی نشان نداد. تنها حضرت آیتالله سیدصادق روحانی چند روز بعد از انقلاب اعلامیهای دادند مبنی بر اینکه باید بحرین به ایران بپیوندد و گفتوگویی هم در اینباره با یک روزنامه کویتی کردند)). اما از نظر شخصی من تنها دلیل سکوت آخوندها این بود که همونطوری که هیچ انسان عاقلی به اصل خودش معترض نمیشه چون آخوند دست پرورده انگلیسه و انگلیس خواسته که سکوت کنه . آقای طالع متاسفانه اکنون خود را دستمایه همین بریتانیای کبیر نموده است . کاری که هرگز جناب پزشکپور نکرد و در سال 1388 در کرج دیده از دنیا بست و بصورت غریبانه ای بخاک سرد سپرده شد .اما قطع به یقین در تاریخ تحریف نشده آینده این مملکت به نیکی از وی یاد خواهد شد.
از توجه شما به این حقیر سپاس دارم . مرا برای دستیابی به دانش و آگاهی بیشتر درین خصوص با نظراتتون یاری کنید . بی صبرانه منتظر نظرات شما هستم و در ادامه مطالب بیشتری منتشر خواهم کرد .
منابع :
آرشیو سایتهای خبری ، خبر آنلاین
گفتگوی هوشنگ طالع با تاریخ ایرانی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر