واقعیت مصدق و دولت ملی چه بود ؟


سید شمس‌‏الدین قنات‌‏آبادی ملقب به آقا شمس، فرزند سید محمدحسین پیشنماز قنات‌‏آبادی در سال ۱۲۹۳ خورشیدی در محله قنات‌‏آباد تهران زاده شد. پس از پایان تحصیلات ابتدایی در مکتب‌خانه قنات‏‌آباد، راهی دارالفنون شد و در سن بیست سالگی راهی حوزه علمیه قم گردید. سپس راهی نجف اشرف گردید و تا سال ۱۳۲۵ خورشیدی در عراق اقامت داشت. پس از آن به تهران بازگشت و وارد مسائل سیاسی گردید و خود را به محافل سیاسی و آیت‏‌الله کاشانی نزدیک کرد و با دایر کردن دفترخانه اسناد رسمی در تهران امرار معاش می‌کرد. پس از ترور عبدالحسین هژیر به دست فدائیان اسلام، در سال ۱۳۲۷ خورشیدی نواب صفوی، مجمع مسلمانان مجاهد را تشکیل داد و قنات‌‏آبادی اولین رئیس آن مجمع شد. هدف از تشکیل مجمع پیگیری منظم و آرام فعالیت‌های فدائیان اسلام بود. مجمع مسلمانان مجاهد متشکل از افرادی از اصناف بود که تا قیام سی تیر ۱۳۳۱ در کنار نهضت ملی و جبهه ملی بود ولی پس از آن و جدایی محمد مصدق از آیت‏‌الله کاشانی به مبارزه با مصدق پرداخت. از اواخر سال ۱۳۳۱ با شروع اختلافات، او در مجلس هفدهم همراه با اعضای سابق جبهه ملی چون مظفر بقایی، حسین مکی، ابوالحسن حائری‌‏زاده، و هواداران دربار شامل جمال امامی و سیدمهدی میراشرافی در برابر دولت دکتر مصدق موضع گرفتند.
معروفترین سخنرانی‌های او در مجلس مربوط است به موضوع تمدید یکساله "اختیارات ویژه قانونگذاری" دولت مصدق در دی ۱۳۳۱ که قنات‏‌آبادی برخلاف پنج ماه قبل ، به مخالفت با آن پرداخته بود. او معتقد بود دولت نتوانسته از این اختیارات فراوان به نفع مردم استفاده کند و از این رو نباید آنرا تمدید کرد. او همچنین معتقد بود مصدق، بستگان خود را بدون شایستگی بر مسند امور گذاشته است. این طرزبیانها از دولت مصدق ، آدم را یاد دولت احمدی نژاد می اندازد . برای اطلاعات بیشتر از شمس قنات آبادی کلیک کنید . اما در اینجا قسمتی از سخنرانی وی در مجلس را نقل کرده ام تا بدانید حرفهای او تاچه حدی بوده است و شاید بتوان نوع مخالفتش با مصدق را شناخت . بنده فکر میکنم برداشت وی از مصدق بسیار درست بوده و ایشان درک درستی از چهره حقیقی مصدق داشته هرچند که با کلیات نظرش و فعالیتهایش خصوصا در مجمع مسلمانان مجاهد بسیار مخالف هستم . اما با هم بخوانیم که چه گفته است :  

 شمس قنات‌آبادی در روز سه شنبه 29 اردیبهشت 1332در مجلس شورای ملی : ماازهمانجاشروع می‌کنیم که همیشه دولت(مصدق) شروع می‌کند و همان مطلبی را اینجا تذکرمی‌دهیم که یکعده‌ای البته دراین روزهایی که نان و آب دارندتذکرمی‌دهند و آن این است که اگردولت واقعاهمانطوری که ادعا می‌کرد متکی به افکار عمومی بودهیچ مانعی برای اونداشت که مثل دوره شانزدهم اجازه دهدجریان مذاکرات مجلس بوسیله رادیو درسرتاسرکشور پخش شود بدیهی است هیچ جای دنیا این عمل را اسمش را عدالت نمی‌گذارند که یک دسته‌ای که آن دسته اسمش دولت هم باشد راس قوه و قدرت قرارگرفته باشد ارتش و شهربانی و ژاندارمری و تمام وسایل قدرت و پول دراختیارش باشد زندانهادراختیارش باشد رادیودراختیارش باشد آنوقت هر چه می‌خواهد بگوید وبه هر شخص و مقامی به هرشکل و رنگی که می‌خواهد حمله کند تهمت بزند دشنام بگوید فحش بدهد امااجازه ندهد آن کسانی که مورد این همه حملات قرارگرفته‌اند درمقابل این همه تهمت و افتراها ازخود دفاع  کنند و حقایق را به ان ملتی که آن ملت قاضی هستندو آنها باید قضاوت بکنند برساندالبته بنده لازم نمی‌دانم ازجریانات اخیر راجع به تقاضای فراکسیون آزادی و فراکسیون نجات نهضت بوسیله مقام معظم ریاست مجلس ازرئیس محترم دولت برای پخش مذاکرات مجلس ازرادیوتذکری بدهم آقایان می‌دانندجوابش راهم شینده‌اند ولی نمی‌دانم که چجوری درباره این مطلب قضاوت کرده‌اند هیچ اشکالی نداشت همانطوریکه الان برنامه رادیواغلب اوقاتش وقف کارهای بیهوده یک کارهای بیمصرف بدون فایده می‌شود ، اجازه می‌دادند مذاکرات مجلس هم بوسیله رادیومنتشر میشد اسم این عمل را عدالت نمی‌گذارند اسم این عمل را واقعا اتکا بافکارعمومی نمی‌گذارند این را بهش می‌گویند زور ویک طرفه عمل کردن ولاغیر 

همه آقایان بالخصوص ملت ایران این مطلب را خوب می‌داندکه قریب پنج شش سال است درکشور مایک نهضت مقدس ضداستعماری بوجودآمده و البته این مطلب راهم آقایان محترم تصدیق دارند که روزهای اول این نهضت یعنی آن روزهایی که مبارزه علیه هرگونه استعمار و مبارزه با شرکت باق نفت و مبارزه با استعمار سیاه انگلستان درایران دراین کشور دربدری حبس کتک خوردن بیچارگی و ازهستی ساقط شدن لازم داشت آنروزمدعیان نهضت و مدعیان مبارزه علیه استعمار خارجی و بالخصوص استعمارانگلستان خیلی کم بودند غالبا دراستراحتگاه تشریف داشتند غالبا ازسایه راه می‌رفتند غالبا مبارزات را تخطئه می‌کردند و اگر خیلی شجاعت بخرج می‌دادند خیلی می‌خواستند رشادتی بخرج بدهند ازیک گوشه‌ای یک مقاله‌ای بعنوان مبارزه و تحت مطالب کلی منتشر می فرمودند امااین مبارزه آهسته آهسته وسعت پیدا کرد جنس ملت زیادتر شد جنبش ملت دراثر استقامت آن عده معدودی که حاضرشدند به هر ذلت و بدبختی به هردربدری و مصائبی تن بدهندو در مقابل انگلستان تسلیم نشوند سبب یک گرمی و یک غلیانی در افکارعمومی مردم ایران شد در تهران و شهرستان‌ها مردم آهسته آهسته به هیجان آمدند البته درخلال همه این مبارزات یک دسته‌ای کارشکنی خودرا ازدست نداده بود یک دسته‌ای صف شکنی خودرا ازدست نداده بودند آن دسته همان کسانی هستند که امروزبسیاربسیار از بانیان نهضت ملی ایران بیشترسنگ نهضت رابسینه می‌زنند اگرمی‌خواهیدآن دسته را من بشما ارائه کنم خواهش می‌کنم به روزنامه‌های  امروزکه صبح و عصر منتشر می‌شود مراجعه بفرمایید و در اوان نهضت یعنی آن روزهایی که بنابود در این کشور مهره‌های سیاست استعماری رزم آرا هژیرها ساعدهای کوبیده بشود و پایه‌های اولیه ملی شدن صنعت نفت درسرتاسرکشور گذارده شود آنروزهم به روزنامه‌ها و نوشته‌های این آقایان مراجعه بفرمایید آنوقت خواهید دید که این آقایان آنروزها کارشکنیهایی که می‌کردند چه بوده‌است و امروزخود را وارث نهضت مقدس ملی می‌دانند (میراشرافی - بروزهای زمان پیشه وری هم مراجعه بکنید) (زنگ رئیس) نایب رئیس - بین الاثنین صحبت نکنید . قنات‌آبادی -  من تمنا می‌کنم از آقایان که اجازه بفرمایند آن مقداری که قدرت دارم عرایضم را عرض کنم از این دسته که کعبه و قلبشان کرملین بوده آن روزهایی که سیاست استعماری سابق یعنی استعمارسرخ ازمانفت  می‌خواست و می‌گفت بایدمنابع نفتی شمال را بمابدهید آنها درهیمن خیابانهای تهران بنده نمی‌گویم درخیابان‌های زنگبار نمی‌گویم درخیابانهای حبشه ، درهمین خیابانهای تهران این آقایان حرکت کردند وگفتند که باید نفت شمال را به روس‌ها دادوباید شمال را حریم امنیت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی قرارداد و با کمال وقاحت و بیشرمی سربازهای ارتش بیگانه در همین پایتخت تهران از آنها حمایت کردنداینها یکدسته بودند یکدسته هم آن کسانی بودند که خودشان پدرانشان ، فامیلهایشان زندگیشان همه چیزشان دربست در اختیار سیاست انگلستان بود و اینها از شاگردان بسیار بسیارخوب و تربیت شده مکتب استعماری انگلستان بودند و اینهاخود و افکارشان بهمه آقایان محترم و ملت ایران معروف و مشهود است اینهاهم در مبارزات مقدس ملی ما درنهضت پر افتخار ما حداکثر کارشکنی اخلال و صف شکنی را کردند اماچون اگریک ملتی ازروزی تفکروتعمق اراده بکند اگریک ملتی مطلبی را درک کند خدا ازآن ملت حمایت می‌کند ملت ایران هم چون درک کرده بود که یگانه راه نجات و پاره کردن زنجیرهای استعمار ملی کردن صنایع نفت است قیام کردخدا هم ملت را تایید کرد و این مطلب درمملکت ما عملی شد و به صورت ظاهر اعمال سیاستهای بیگانه درشمال و جنوب شکست خوردند آنهایی که می‌گفتند قرارداد ۱۹۳3 را باید باطل کنیم یعنی می‌خواستند کارشکنی بکنند و آن کسانی که اصلا عقیده داشتند مگر می‌شود با انگلستان جنگ کرد هر دوی این دسته‌ها شکست خوردند و در نتیجه ملت پیروزشد . بعد از این پیروزی قطعی بعد ازاین موفقیت درخشان  من می‌خواهم اینجا به ملت ایران صریحاعرض کنم که این دوسته رویه خودرا در مبارزه با بنیان گذاران نهضت عوض کرده‌اند یعنی همانطوریکه درقیام مشروطیت و درمبارزه برای بدست آوردن آزادی و حریت در صدر مشروطیت تربیت شدگان مکتب عین الدوله از آزادیخواهان شکست خوردند و بعد به مقتضای روز ماسک را عوض کردند رنگ خودشان را عوض کردند و آمدن خودشان را بین آزادیخواهان و مردان حق و مبارزه و قهرمان صدر مشروطیت جازدند و با نزدیک کردن خود به منابع قدرت آزادی خواهان و قهرمانان ایران را طرد کردند این دودسته هم بعدازنهضت مقدس ملی ایران همین عمل را انجام دادند آمدند خودشان  قاطی نهضت شدند آمدندخودشان را داخل در صف این جهاد اکبر کردند آمدند خودشان را دمساز بامبارزین بینان گذاران این نهضت کردند خوب چون اینها اشخاص عاریه‌ای بودند چون اینها می‌خواستند خودشان را جاکنند و چون اینها می خواستند بیایند و مقاماتی راغصب کنند هیچ برای آنها مانع و رادعی نداشت که به رّویه  دیرین خودشان به رویه همیشگی خودشان یعنی به چاپلوسی و عبودیت و بندگی متوسل بشوند اینها بتمام این فنون متوسل شدند و اینک آهسته آهسته دور آقای دکتر محمد مصدق ا لسلطنه را محاصره کردند یک دسته مردم سراز خواب بلند کردند دیدند مطلب خیلی صحیح و سالم و قشنگ از آب درآمده آنهایی که در راه نهضت ملی و پایه گذاری این جهاد بزرگ ضد استعماری حبس رفتند تبعید شدند دربدر شدند خون بدل شدند خود و عائله شان چهار سال در این مملکت در بدر بودند اینها دشمن ملت شدند و یک عده‌ای ازمارک دارها و یک عده‌ای از سرسپرده‌های اجانب و یکعده از کسانی که توی این خیابانهای تهران پرچم بدوش گرفتند و گفتند شمال و جنوب مال جنوبی‌ها باشد باشد اینها ملی از آب در آمدند . دکتر مظفر بقایی آیت الله کاشانی آن کسی که ممالک اسلامی فخر بوجودش می‌کنند آن کسی که تفنگ بدوش گرفته و درسنگرهای مجاهدین عراق دوش به دوش رخ برخ با انگلستان جنگیده ‌است آن کسی که انگلستان شب و روز ازوجودش خواب و راحتی ندارد آن کسی که نوکران سرسپرده انگلستان نیمه شب بخانه اش می‌ریزند و اورا به خاک و خون می‌کشند و ازکشورش دورمی‌کنند آن کسی که با یکتا قبا ازتاریخ مشروطیت ایران با استعمارجنگیده‌ است این جاسوس انگلستان شد این خارجی شد   ? نایب رئیس - آقای قنات‌آبادی وقت جنابعالی تمام شد    قنات‌آبادی - بنده وقت می‌خواهم صحبت کنم     نایب رئیس - بسته به نظرمجلس است چقدروقت می‌خواهید    قنات‌آبادی - یک ساعت وقت می‌خواهم    نایب رئیس - اکثریت نیست برای رای   دکتر بقایی - کسی هم مخالف نیست     نایب رئیس - بایدرای گرفته شود     دکتر معظمی - آئین نامه باید اجرا بشود اخگر - آئین نامه را اجرابفرمایید    میراشرافی - آنوقتی که مابیش از۱۵ دقیقه اینجا نشستیم آئین نامه اجرا نشد  دکتر معظمی - آقای قنات‌آبادی نفردوم وقتش را بشمابدهد صحبت کنید بعد که عده کافی شد رای بگیرد (باورود چندنفرعده برای رای کافی شد  ( نایب رئیس - چقدروقت می‌خواهید؟    قنات‌آبادی - یکساعت    امامی اهری - بانیمساعت موافقت بفرمایید فعلا     نایب رئیس - آقایانی که موافقند نیم ساعت آقای قنات‌آبادی صحبتشان را ادامه بدهند قیام بفرمایید (عده‌ای برخاستند) (ناظرزاده و معتمد دماوندی (منشی) ۲۹ نفر است یکنفرکم است) با رای خودبنده سی نفرمی‌شود تصویب شد.     قنات‌آبادی - بنده خیلی خوشحال و مشعوفم که آقایان اعضای فراکسیون نهضت ملی به بنده رای برای صحبت کردن ندادند (حائری‌زاده - دراقلیت بودند) بله آقایان محترم ملت ایران باید روی این مطلب توجه کند که یک عنصری که پنجاه سال به استعمارضربت زده و ضربت خورده این عنصررا یک روزنامه‌ای که منتسب به شخص رئیس دولت است می‌نویسد که این جاسوس است من مخصوصا این مطلب را پشت این تریبون تکرارمی‌کنم تاملت ایران آن نقشه‌هایی که انگلستان در صدر مشروطیت برای بیرون کردن مجاهدین حقیقی ازصف ملت عمل کرده بود دوباره به عینه ببینند دومرتبه درک بکنند که واردعمل می‌کند ببینند کار مملکت بکجا رسیده آقای رئیس دولت مرقوم فرموده بودند به دستگاه انتظامی مملکت یا دستگاه دادگستری اگر روزنامه‌ای به شخص من بد گفت با اوکاری نداشته باشید اما اگر به کس دیگر و برخلاف قانون مطبوعات عمل کرد قانون را درباره اش اجرا کنید من خواهش می‌کنم ازآقایان نمایندگان محترم و مخصوصا خواهش می‌کنم از آقایان که طرفدار دولت هستند بروند در زندان و ببینند این روزنامه نگارانی را که دولت توقیف کرده‌است فقط کسانی هستند که ازدولت دکتر مصدق انتقاد کرده‌اند فقط چون از اعمال و رفتار دولت انتقاد کرده‌اند آنها را گرفته‌اند به زندان انداخته‌اند بدون محاکمه و اما آن روزنامه‌هایی که برمی‌دارند و به بزرگترین شخصیتهای مملکت رکیک ترین فحش‌ها رامی‌دهند که تریبون مجلس شورای ملی رامن نمی‌خواهم باین حرفهایی که آنها زده‌اند آلوده کنم آنهاکاملا آزادند آقایان می‌دانند آنهاچه جوری روزنامه‌هایشان را بفروش میرسانند؟ اگر برنخورده‌اند خواهش می‌کنم روزشنبه  تشریف ببرید  میدان توپخانه  یک بچه روزنامه فروش با ده بیست تا از این روزنامه‌ها یک مامور شهربانی یک مامور حکومت نظامی و چند تا مامور کارآگاهی ایستاده‌اند این بچه روزنامه فروش روزنامه‌ها بدستش است توی میدان توپخانه این عوامل و مامورین دولتی هم اوراحمایت می‌کنند و او داد می‌زند و فریاد می‌زند کاشانی جاسوس بقایی قاتل مکی فلان حائری‌زاده فلان همینطور می‌گوید و اگر کسی هم برود به این بچه روزنامه فروش‌ها سخنی بگوید مامورین شهربانی متعرض اومی‌شوند یک حسابی است یک مطلبی است که آقای دکتر مصدق السلطنه حسابش را نفرمودند و آن این است که خیال می‌کنند که همه افراد و اشخاص روی حساب سیاسی و روی حساب مقامی و روی حساب منفعتی مبارزه می‌کنند یک مطلبی را ایشان درک نکرده‌اند و آن این است که درتاریخ بشریت بودند اشخاصی که فقط برای حق و حقیقت جنگ کردند برای نجات فضیلت و نجات انسانیت مبارزه کرده‌اند و اینها ولو اینکه قلیل هم بودند ولو اینکه معدود هم بودند غلبه و فتح با اینها بوده یک قضیه  تاریخی  من می‌خواهم برای آقایان محترم نقل کنم الحمدالله همه آقایان مسلمان و پیروآئین مقدس اسلام هستید و همه اطلاع از تاریخ احکام و آیات کلام الله دارید و این قضیه راهم می‌دانید من می‌خواهم به مناسبت  تطبیقش باوضع روز تذکر بدهم و آن این است که تبلیغات موسی بن عمران پیغمبر وقتی وسعت پیداکرد وقتی دزدها وغارتگرهای اجتماع دیدند کار موسی دارد نضج می‌گیرد وقتی قارون مسلکهای آن زمان دیدند که این رویه‌ای که موسی اتخاذ کرده‌ است منتهی به پیروزی است گفتند ماتصمیم می‌گیریم و موسی بن عمران پیغمبر را ما لجن مال می‌کنیم این بود که قارون رفت و یک زن هرجایی را پیدا کرد و باو گفت: تو می‌روی موقعی که موسی خطابه می‌کند اورامتهم می‌کنی به زنا و قصد قارون این بود که موسی را در معرض افکارعمومی لجن مال بکند ان زن هم آمد وقتی موسی داشت وعظ می‌کرد و خطابه و تبلیغ می‌کرد گفت ای موسی این حرفهایی که تومی‌زنی صحیح است؟ گفت بله گفت پس چراخودت مرتکب عمل زشت شدی؟ گفت باکی ؟ گفت بامن معنای تکرار تاریخ همین است قارون‌های زمان ماهم هرجایی‌ها را اجیر می‌کنند به هر جاییها ماهی هزارتومان پول می‌دهند تا به برگزیدگان اجتماع  دشنام بدهند فحش بدهند تهمت جاسوسی و افترا بزنند از روز اول تاحالا این رویه بوده صف طرفداران فضیلت و حقیقت رویه خاصی داشتند و دشمنان انسانیت و فضیلت در هر لباسی که بودندرویه خاصی داشتند آن روز قارون به آن هرجایی پول می‌داد و امروزقارونهای زمان به هرجاییهای دیگری پول می‌دهند که برجستگان فحش بدهند.  و اما راجع به قضیه افشار طوس اولا بنده عقیده‌ام را بعرض مجلس و ملت ایران برسانم که بنده شخصا بااین نوع کشتار وترور مخالفم و برخلاف دینم می‌دانم (صحیح است) دین من مذهب من اجازه این نوع اعمال رانمی‌دهد و هرکس این عمل ازش سربزند و سبب این کارباشد  ولو اینکه نزدیکترین کسان من باشد من با  او مبارزه می‌کنم (پورسرتیپ – احسنت)  من اولا به آقایان عرض کنم که اگر روزی ثابت شد نه بوسیله بوق و کرنا و رادیو بلکه حقیقتا ثابت شد که دکتر بقایی دراین عمل دخالت داشته من با او می جنگم اما امروز که من خودم می‌بینم دولت و تمام عوامل وامانده استعمار انگلستان ازتمام قدرهایی که در دست دارند استفاده  کرده و همه برعلیه این مردی که درتاریخ نهضت ملی ایران سهم بسیاربسیار زیادی دارد قیام کرده‌اند و می‌خواهند نابودش کنند به اتکای خدای بزرگ دنبال او و از او حمایت کرده و مبارزه  می‌کنم مگر اینکه بمن ثابت شود که من اشتباه کرده‌ام آنوقت این حرف را من پس می‌گیرم این بوق و کرنایی که دولت راه انداخته  اولا راجع به موضوع شکنجه بنده یک مطلبی عرض کنم روزی که این آقایان را گرفتند جناب  آقای دکتر بقایی به من تلفن کرد که من شنیده‌ام خطیبی (که من هم نمی‌شناسمش) او را در زندان شکنجه کرده‌اند بیاید با هم برویم دادگستری و ازقانون و ازنماینده قانون بخواهیم که به اینکار رسیدگی بکند بنده عرض کردم چشم رفتم در خدمتشان در دادگستری جناب آقای دکتر معظمی توجه بفرمایید ایشان اعلام جرم کردند که چون یک همچون خبری بما رسیده  ماخواهش می‌کنیم مراجع قانونی به وظیفه قانونیشان عمل کنند جنابعالی بهتراز بنده می‌دانید استادید دانشمندید می‌دانید که بازپرس و نماینده  دادسرا می‌رود این زندانی را ببیند اگر شکنجه شده صورت مجلس کند که شکنجه  شده و اگر نشده  بنویسد شکنجه  نشده  و آقای دکتر بقایی  دروغ  گفته ‌است غیر از این است ؟ ما رفتیم  تمام مراحل  طی شد بازپرس و نماینده  دادستان حرکت کرد وقتی به رئیس شهربانی با نماینده قانون مراجعه شد اینکه می‌گوید میخواسته ملاقات کند ملاقات ممنوع است این خدعه ‌است این دروغ است مثل همه دروغهای دیگر نه آقای دکتر بقایی نه بنده هیچکدام نمی‌خواستیم کسی را ملاقات کنیم نماینده قانون بوده که برای اجرای یک دستور یک عمل قانونی حرکت کرده بود برود ببیند و صورت مجلس کند رئیس شهربانی به مجرد اینکه این دسته  بازپرس و نماینده دادسرا را دید باور بفرمایید که خودش را باخت حالاممکن است بگوید من تکذیب می‌کنم من این موضوع را تکذیب می‌کنم یک روز پشت این تریبون پنبه اش را زده‌ام گفتند که اینجا نیست به فرماندارنظامی مراجعه کردیم اتفاقا قبل از این که از پیش رئیس شهربانی حرکت کنیم آقای دکتر بقایی گفت ما می‌دانیم این زندانی کجا است و می‌دانیم هم که فرماندار نظامی را هم پیدا نخواهیم کرد ولی معذلک می‌رویم رفتیم انجا فرماندار نظامی نبود افسر نگهبان هم ازخودش سلب مسئولیت کرد یک صورت مجلس در دژبان و یکصورت مجلس درفرمانداری نظامی بوجود آمد بازپرس و نماینده دادسرا نوشتند که ما آمدیم بما زندانی را ارائه نکردند و رفتیم این عملی بود که آن روزصورت گرفت من آنروز قطع کردم که همان عناصری  که هنوز در این دستگاه‌ها رسوخ دارند برای برباد دادن حیثیت ایران این شکنجه‌ها راکرده‌اند والا هیچ منع قانونی نداشت و هیچ مشکل هم نبود که اجازه بدهند آخر این خیلی خنده آور است که دستگاه هیئت حاکمه به نمایندگان قانون که منتسب به خودش است اعتماد نداشته باشد این خیلی خنده آوراست که دستگاه عدالت مملکت به دستگاه  شهربانی مملکت به دستگاه آدم کشی مملکت نامحرم باشد و اجازه ندهند که نماینده دادستان مطابق قانون به نص  قانون برود و یک عمل قانونی انجام بدهد آنوقت هی فریاد قانون هم می‌زنند داد قانون هم می‌زنند این را من می‌خواستم  مقدمتا به اطلاع آقایان نمایندگان محترم برسانم چون همان شبش روزنامه  گرامی باختر امروز که متعلق به آقای دکتر حسین فاطمی است ایشان نوشتند که امروز ازصبح تاغروب  دو نفر نماینده  مجلس بتمام مقامات مختلف مملکت برای نجات حسین خطیبی مراجعه کردند و این مقامات مختلفه مملکت که ایشان نوشتند حلال‌ زاده‌ها هم نمی‌دانند کجاست و ننوشتند که این ۲ نماینده مجلس بکدام مراجع قانونی مراجعه کردند اینها واقعا ننگ است رویشان نمی‌شود بنویسند  بازپرس  و نماینده دادستان آمدند بروند قانون را اجرا کنند مامورحکومت نظامی غیرقانونی البته (میراشرافی - صحیح است غیرقانونی است) گفت که نمی‌شود این مقدمه مطلب بود و اما راجع باصل موضوع خوب دقت کنید آقایان من خواهش می‌کنم ازصمیم وجدان به این مطلب توجه کنید یک رئیس شهربانی کشته شده یک دولتی هم سرکاراست یک عده‌ای هم مخالف دارد مخالفهای پرو پا قرص که تاپای مرگ ایستاده‌اند (بهادری - صحیح است) و ازاعمال خلاف رویه  دولت انتقاد می‌کنند دولت می‌خواهد از این صحنه استفاده کند پرونده را که برای من و شما نمی سازند پرونده را یک جوری می‌سازند که آن بقال سرگذرهم قبول کند آن مرد عادی هم قبول کند آن وقت آمده‌اند خواستند پرونده را آن جور بسازند  که افکار عمومی قبول کند آمدند اینطور کردند گفتند که دکتر بقایی میخواسته‌ است کودتا کند رئیس دولت بشود مملکت را قبضه کند نقشه کشیده‌اند و گفته‌اند افشار طوس را از بین می‌بریم و مملکت را قبضه می‌کنیم ببینید درهمین جمله و همین عبارات چند تا نقض و خلاف وجود دارد البته شما می‌دانید با کشتن رئیس شهربانی کسی نمی‌تواند رئیس الوزرا بشود فقط یک اتفاق افتاد توی این مملکت که رزم آرا کشته شد و حکومت دست لیدر جبهه ملی آمد و بس و آنهم یک موقع خاصی بود یک زمان خاصی بود یک شرایط خاصی  بود اما همه می‌دانند حتی همان بقال سرگذر هم که این داستانها را برای آنها می سازند آنها می‌دانند که با کشتن رئیس شهربانی  کسی رئیس الوزرا نمی‌شود بعلاوه چطور شده رئیس ستاد ارتش آقای سرتیپ ریاحی عضوحزب ناسیونالیست و مامورخرید اسلحه از خارج (میراشرافی - و ژنرال نجیب آینده) اجازه بدهید البته آقایان اطلاع دارید که در زمان دیکتاتوری دوره گذشته یک  کمیسیونی بود به اسم کمیسیون خرید اسلحه اینها خیلی قلدر بودند خیلی زورشان  زیاد بود حتی دیکتاتور وقت هم حق اینکه  به آنها  امر و نهی بکند و به آنها بگوید بالای چشمتان ابرو است نداشت آقای سرلشگر شفایی و یک عده‌ای دیگر عضو این کمیسیون بودند یک عده‌ای هم بعدا عضو شدند که همین آقای سرتیپ ریاحی یکی از آنها است من خواهش می‌کنم از رئیس دولت که خیلی می‌خواهد از رئیس ستادش دفاع کند پرونده خرید و پرونده باصطلاح بعدازجنگ که ایشان رفته به انگلستان که تسویه حساب بکند این پرونده را درمعرض افکارعمومی بگذارند تا آقایان بدانند این آقایی که امروز شده‌ است رئیس ستاد چقدر پاک و پاکیزه و منزه ‌است این مطلبی است که بعرض مجلس شورای ملی میرسانم  یک مطلبی نیست که من استنباط کرده‌ام یکی ازافسران شرافتمند این مملکت که خودش هم از موسسین حزب  ناسیونالیست  درارتش بوده‌ است برای یک شخصیت بزرگ این مملکت جریان را پیغام داده و اگر لایحه  سلب مصونیت دکتر بقایی تصویب شد و به کمیسیون دادگستری رفت آنجا بنده اگر اجازه بدهند شرفیاب خواهم شد و جریان را بطور تفصیل خواهم گفت و آن افسر شرافتمند هم هیچ باکی ندارد که این حقایق را بگوید این افسر شرافتمند گفته‌ است که تمام این بازیهایی را که در آورده‌اند برای گم کردن اصل مطلب است این مطالب را روشن خواهد کرد آقایان من این را بشما بگویم و دلیل هم دارم خود قاتلین افشار طوس مامورتعقیب پرونده  قتل افشارطوس هستند خود آن  کسانی که وجود افشار طوس برای آنها مانع شده بود و یک رقیب خطرناکی شده بود خود آنها آمدند و نقشه کشیدند افشارطوس را از بین بردند مسخره این نیست که بگویند دکتر بقایی و چهار تا سرتیپ یکدانه آشپز و دو تا دهاتی بیابان گرد می‌خواستند کودتا بکنند دراین مملکت و حکومت بدست بیاورند اما رئیس ستاد ارتش که باهمدیگر رقابت داشتند آن را بیگناه کنار بگذارند و خود او مامور تعقیب پرونده افشارطوس بشود این جریانات آقا در مملکت ما تازگی ندارد منتهی حساب هیات حاکمه این شده‌ است که تا آنجایی که زورشان می‌رسد می‌گویند تا آنجا که قدرت دارند عمل می‌کنند اما باید ما این حساب را در این مملکت بهم بزنیم و آن حساب این است که هر جا زور باشد حق هم همانجاست و ما با خدا عهد کردیم که این حساب را بهم بزنیم بگوییم هرجاحق هست قدرت هم باید در استخدام حق قرار بگیرد لذا ما می بینیم توی این مملکت هر کی زور ندارد هرکاری می‌کند می‌گویند بد است تا زور ندارد از بدیها انتقاد می‌کند همچو که زور بدستش می‌آید همه بدیها را مرتکب می‌شود همه راهم می‌گوید خوب است و همه راهم شما باید بگویید خوبست آقای دکتر مصدق آن روزی که زور نداشتند قدرت نداشتند سر نیزه  در اختیارشان  نبود توپ و تانک نداشتند شهربانی  پرونده ساز نداشتند مقابل زندان غش می‌کردند حکومت نظامی را تعطیل عملی مشروطیت می‌دانستند یک  روزنامه ایشان را بنده اینجا پشت تریبون قرائت کردم و روزنامه‌ها نوشتند و متاسفانه  مخبر رادیو تهران این نامه را نگرفت که به رادیو تهران بدهد و او منتشر کند نامه همین آقای دکتر مصدق است ایشان آنوقت که زور نداشتند حکومت نظامی را تعطیل عملی مشروطیت می‌دانستند الان هفت یا هشت ماه است که قاچاقی توی این مملکت حکومت نظامی است و هیچ تعطیل مشروطیت هم نیست برای اینکه مطابق قانون نه آن پیشترهم که یک وقتی آوردند مجلس تصویب کردند بعد از آن هرچه حکومت نظامی بوده  بنده  بنام  قانون عرض می‌کنم که قاچاقی بوده (میراشرافی - خود دولتش هم قاچاقی است رئیس الوزرایی که به مجلس نمی‌آیدقاچاق است)(زنگ رئیس) قانون حکومت نظامی این طوراست  دولت می‌تواند اعلام کند و بلافاصله  درظرف یک هفته به مجلس می‌آید و مجلس هم درظرف یک هفته تکلیف  قانون حکومت نظامی را معلوم می‌کند اگر مجلس این قانون را تصویب  نکرد نمی‌تواند قانونیت داشته باشد مگر اینکه خود جناب آقای دکتر مصدق باستناد  قانون اختیارات که جبرا  گرفته‌اند این قانون راهم امضا کنند برای جناب آقای دکتر مصدق آن وقتی که زور نداشتند این کارها بد بود اما حالا که الحمدلله زور پیدا کردند خیلی چیزها خوب شده  متاسفانه خیلی کارها ایشان آنوقتها می‌کردند که حالا که زور پیدا کرده‌اند بدشان می‌آید بنده یادم می‌آید انتخابات  دوره ۱۵ بود ایشان دومرتبه رفتند به دربار متحصن شدند یکعده آقایانی که واقعا مصلحت...(دراین موقع مجلس ازاکثریت افتاد )  نایب رئیس - آقای قنات‌آبادی اکثریت نیست تامل بفرمایید (پس ازچند لحظه با ورود چند نفر اکثریت حاصل شد) بفرمایید   . قنات‌آبادی - روزه  آقایان را برده (ماه رمضان بوده) بله یک عده ازکسانی که واقعا طرفدار این بودند که مقام سلطنت نباید درکارها مداخله بکند بایشان اعتراض می‌کردند که خوب آقای دکتر مصدق شاه یک مقام غیر مسئولی است به چه مناسبت به دربار متحصن شده‌ای ازشاه چه می‌خواهی شاه درچه امری مداخله بکند؟... این کارها که خلاف  قانون است ایشان برای خودشان  دخالت کردن را بی اشکال دیدند اما برای دیگران اشکال می‌دانند دخالت کردن را ما معتقدیم که دخالت کردن شاه  مملکت در امورات کشور برای هر کسی غلط است این عقیده ماست (صحیح است) اماجناب آقای دکتر مصدق دخالت کردن شاه به نفع خودشان را خوب می‌دانستند و به نفع عمروزید و بکروخالد را بد می‌دانند این را بهش می‌گویند یک بام و دوهوا ، یک مطلب دیگری که بنده می‌خواهم اینجا عرض کنم  ازنظر وظیفه‌ای که دارم این است که لابد آقایان محترم اطلاع دارند که قریب چهار یا پنج  ماه  قبل یک فاجعه  بسیار بدی برای هموطنان شما رخ  داد و در یک گوشه محنت زده کشور شما بنام  طرود  یک زلزله‌ای اتفاق افتاد که قریب ۹۰ درصد مردم آنجا زیر آوار رفتند و کشته شدند زندگی و سرمایه  آنها از بین رفت اقداماتی ازطرف دستجات  مختلف برای اعانه به این زلزله زدگان شروع شد من آنروزها  با وجودی  که می‌دانستم دولت لطفی من ندارد دیدم روی موضوع  طرود خوب تبلیغ می‌کنند گفتم خوب الحمدالله دولت اینجا ملاحظه شخص را نکرده  با وجود اینکه من ارادتی بدولت ندارم و او هم  لطفی بمن ندارد اما بحمدالله چون آنجا هموطنان ما هستند خوب تبلیغ می‌کند و مشغول اخذ اعانه‌ است و درصدد است که یک کاری صورت بدهد اکنون آقایان نمایندگان محترم قریب پنج ماه از آن تاریخ می‌گذرد و ازآن روزی که بنده  اینجا در مجلس شورای ملی بعرض آقایان نمایندگان محترم رساندم  که اجساد آنها زیر آوار است و نزدیک است فضای  آنجا را مسموم بکند و ایجاد مرض بکند و تقاضا کردم ازدولت و مردم خیر  که هر عملی که می‌توانند بکنند زودتر اقدام بکنند تا این محیط آلوده به مرض نشود و همانروزیکه  این عرض را اینجا کردم درهمان روز قریب پانصد ششصد هزار تومان مردم خیر ایران و سایر  کشورها برای ترمیم وضع بد و خراب  مردم طرود پول داده بودند پول  نقد داده بودند بنده این مدت هرچه سوال کردم که آقای دولت برای مردم چه کرده‌اید؟ چیزی بدست نیاوردم آن نقطه الان آلوده به مرض شده تمام اجساد یکه زیر آوار رفته  بوسیله خلل و فرجهایی  که دران منطقه هست اینها همه ورم  کرده گند زده کثیف شده و تمام آن فضا را تبدیل به یک منطقه مرض وحشتناک کرده البته می‌دانید در طرود که عمال انگلیس نبودند در طرود که چترباز خارجی نبوده آنجا که قیام علیه امنیت مملکت نشده  آنجا کسی نمانده که قیامی علیه مملکت بکند یا چترباز خارجی  بیاید هیچ این حرفها نبوده جزاینکه این دولت اصلا نمی‌تواند کار بکند این دولت حرف خیلی خوب می‌تواند بزند تبلیغ خیلی خوب  می‌تواند بکند فحش خیلی خوب می‌تواند بدهد دشنام خیلی خوب می‌تواند بدهد اما کار نمی‌تواند بکند بعلت اینکه روز بروز ارگانهای دولت و بلندگوی دولت دشنام و فحش شان  بدسته انتقاد کنندگان  زیادتر می‌شود فقط می‌خواهند  با فحش و تهمت و افترا جبران این را که  نتوانسته‌اند کار بکنند ، بکنند ازهرچه بگذری سخن دوست خوشتراست مطلبی که لازم می‌دانم درخاتمه عرایضم ... نایب رئیس - دودقیقه بیشتروقت ندارید .  قنات‌آبادی -  شاید دو سه دقیقه یا بیشتر طول بکشد باطلاع آقایان نمایندگان محترم مجلس شورای ملی میرسانم موضوع فروش نفت است همه تان شنیده‌اید و دولت هم هرروز ابلاغ می‌کند و اعلام می‌کند متخصصین دولت علیه هم صحه می‌گذارند که دولت موفق شده زنجیرهای محاصره را پاره کرده نفت را بدنیای خارج داده بازارها را دارد تصرف می‌کند با چه  قیمتی؟ صدی پنجاه تخفیف صدی بیست و پنج هم برای غرامت کنارمی‌گذارند صد۲۵ هم برای ایران می‌ماند البته اینجا بر متخصصین فنی مملکت بر آنهاست که آنها بفرمایند این صدی بیست و پنج که می‌ماند آیا بهمین میزان خرج تصفیه و استخراج نفت می‌شود یانمی‌شود این یک مطلب یکی دیگرهم آقایانی که مامور تحویل اشیاء هستند درقبال این صدی ۲۵ آنها بیایند بگویند که این چیزهایی که بما می‌دهند و این صدی بیست و پنج را می‌گیرند اینها تفاوت قیمتش چه می‌شود اما من باین تفاوت کار ندارم  دو چیز می‌خواهم بفهمم یکی اینکه آن آقایانی که دارند اینطور می‌کنند و ثروت ملی ما را دور می‌ریزند آیا تضمین می‌کنند که این عمل آنها سبب بدست آوردن بازار برای آنها می‌شود دولت آقای دکتر مصدق که این بذل و بخشش را می‌کند به ملت ایران ضمانت می‌دهد که این بذل و بخشش و حیف و میل سبب بدست آوردن بازار دنیا می‌شود و ما می‌توانیم بازار جهانی  را بدست بیاوریم این را بما بدهند ما عرضی نداریم یکی این مطلب و یکی یک نکته‌ای هست که من می‌خواهم با اجازه آقایان نمایندگان محترم این حرفها را به مردم عادی مملکت بزنم و آن این است که مردم ایران باید این را بدانند که من به لسان آنها می‌گویم چون مطلبی که می‌خواهم بگویم می‌خواهم مردم عادی مملکت درک کنند تمام نفت فروشهای دنیا با همدیگر شریکند می‌خواهد این نفت فروش انگلیسی باشد  می‌خواهد آمریکایی باشد می‌خواهد ایتالیایی باشد می‌خواهد ژاپنی باشد یعنی نفت دنیا در انحصار کارتلهایی است که این کارتلها با همدیگر شریکند که دستشان توی دست یکدیگر است این نفتهایی که از منابع نفتی ما خارج می‌شود اگر به ژاپنی بفروشند می‌رود بحساب همان شرکا اگر به آمریکا بفروشند می‌رود بحساب همان شرکا و اگر به آفریقایی هم بفروشند بازمی‌رود بحساب همان شرکا یعنی نتیجه اش این می‌شود که ما نفت را ملی کرده‌ایم تا با این تخفیفهای عجیب و غریب دو مرتبه به آنها بفروشیم یعنی ما زحمت می‌کشیم و قیام می‌کنیم پدر صاحب ملت درمی آید در مقابل شکننده ترین ضربات اقتصادی جان می‌کند و نفت را مجانی تقدیم انگلیسها می‌کنیم و اگر غیر از این است بیایند باطلاع ملت ایران برسانند  ( میراشرافی - این ۵۰ درصد تخفیف مقدمه معامله باشرکت سابق است این همان چیزی است که رزم آرا توی جیبش داشت)(زنگ رئیس)  مسائل باهمدیگر توافق داشته باشند.
اینکه مصدق کی بود ادامه دارد ، ممنون از وقتی که گذاشتید . این مطالعات است که شاید بتواند ما را از گرداب منجلابی  که بتوسط استعمار پیر درش گرفتاریم ، نجات دهد . 
عکس جوانی آقای مصدق

هیچ نظری موجود نیست: