من هم میخوام وزیر بشم


در این اوضاع و احوال کنونی کشور که همه دنبال وزیر شدن و کسب قدرت هستند بعضی وقتها اخباری هم خنده دار و هم گریه دار منتشر میشه . نمایندگان تقلبی مجلس تقلبی تک تک میخواند وزیر بشند . کار به جایی رسیده که میگند روحانی برایت لشکرکشی میکنیم مردم را بیرون میاریم جلویت می ایستیم چنان و بهمان میکنیم مگر اینکه من را وزیر کنی !
یکی از آدم نماهای دیگه الله کرم هست که چند روزیه غلطهای زیادی میکنه . یکی دیگه مهدی کوچک زاده است . کسانی که با دروغ و فریب زاده شدند ، رشد کردند ، بهشون مدرک و پول و پست و مقام دادند چون عروسکهای خیمه شب بازی خوبی بودند . افرادی که وای به حالشان اگر دور برگردد . الله کرم را جای دیگر مینویسم و اینجا پدیده شومی بنام مهدی کوچک زاده
همانطور که فامیلیش نشانی داده آدم نمایی کوچک و کم ارزش است . کسی که دوران بچگی تلخی را گذراند .به سال سی و هفت در یزد متولد شد و روزهای سختی را در سالهای چهل و نه تا پنجاه و پنج گذراند و پسر همسایه ای بنام حسنعلی دوستش بود که ده سالی از او بزرگتر بود و از اوباش محل بود مهدی بسیار از او واهمه داشت . با بزرگتر شدنش در سال پنجاه و پنج در دانشگاه پهلوی شیراز در رشته آبیاری و کشاورزی قبول شد اما دو سال بعد بدلیل ناتوانی تحصیلی و نمرات پایین از دانشگاه اخراج شد اما در برهه تلخ از تاریخ کشور عزیزمان خودش را در سپاه و انقلابیون جا داد و در سال شصت و چهار با نمرات خوبی فارغ التحصیل شد ! مدرکش را طی دوسال گرفت اون هم در سالهایی که دانشگاه ها تعطیل بودند ، بلافاصله مسئول کمیته آب استان کردستان شد و به نوشته خودش در عملیات کربلای پنج جانباز شد ! حالا در شهر کردستان چجوری میشه جانباز شد من نمیدونم . بله آقای کوچک زاده که در سال شصت و پنج جانباز شدند در سال شصت و هفت کارشناسی ارشدش را در رشته هیدرولیک با درجه ممتاز از موسسه بین المللی هیدرولیک در دلفت هلند اخذ کرده و از تابستان 1368 به عنوان عضو هیئت علمی مسئولیت توسعه و تجهیز مراکز آموزش عالی جهاد را برعهده میگیرند ایشون !!؟؟ . کوچک زاده در سال 1371 هم زمان با پذیرفته شدن در دوره دکترا، به دانشگاه تربیت مدرس منتقل و در سال 1376 دوره دکترا را با کسب رتبه اول به پایان میرساند. یعنی یک دوره دکترا با رتبه اولی اون هم در مدت چهار سال !؟ تازه ایشون در حین تحصیل دوره دکترا در سال 1373 موفق به کسب عنوان دانشجوی نمونه کشوری هم میشوند و از همان زمان به صورت تمام وقت به تدریس و تحقیق در دانشگاه مشغولند . در سال 1383 توسط مقام عظما به نمایندگی مردم تهران در مجلس هفتم برگزیده شد و این اعتماد برای دوره هشتم مجلس نیز از سوی عظما به وی باقی ماند. ایشون نایب رئیس گروه دوستی پارلمانی ایران و فلسطین در مجلس هفتم و رئیس گروه دوستی پارلمانی ایران و کره شمالی در مجلس هشتم بوده است. عضویت در کارگروه مبارزه با مفاسد اقتصادی و مسئولیت رسیدگی به پرونده های متعددی نظیر زمین خواری، قراردادهای نفتی و فروش گاز (کرسنت)، خودروسازی (ال90) ، ترک سل، قرارداد خدمات فرودگاه بین المللی امام خمینی (تاو) ، باغ قلهک و آزمون سراسری ورود به دانشگاهها از جمله فعالیتهای کوچک زاده در کمیسیون اصل 90 در مجلس هفتم بوده است. تمام جاهایی که بعدا گند کارهاشون و باج خوریها شون یکی یکی درآمد .ایشان به تازگی همین بیستم تیرماه 92 در یک مصاحبه خبری گفته اند که منتظرند به وزارت کشاورزی آقای روحانی منسوب شوند البته میگویند بسیار مودب شده بوده . و گله مند بوده از یار قدیمش دکتر محمود که گفته است از ایشان چیزی به ما نرسیده است . و اما ماجراهای افرادی که متاسفانه برای مجلس ما انتخاب میشوند و از صندوقهای رای بیرون می آیند کسانی که حتی در حد آبدارچی بودن مجلس هم نیستند ، ماجراهایی که مایه شرم و خجالت هر ایرانی است :

ماجرای مطهری و کوچک اُف

تاریخ انتشار : ۰۲ تير ۱۳۸۹ ، به گزارش خبرنگاری ايلنا، علي مطهري در صحن علني مجلس در روز چهارشنبه 89/4/2 كه در مخالفت با طرح يك فوريتي اعتبار مصوبات شوراي عالي انقلاب فرهنگي در مورد دانشگاه آزاد اسلامي سخن مي‌گفت، اظهار داشت: اين مورد كه مصوبات شوراي عالي انقلاب فرهنگي در حكم قانون است كاملا مشخص است و اگر مجلس قانوني مخالف آنها تصويب كرد بايد منتظر نظر شوراي نگهبان باشيم تا ايرادات رفع شود، زيرا در غير اين صورت بايد چنين طرحي را ارائه كنيم. مطهری در واكنش به اين سخن حسينيان كه گفته بود اصولگرايان براي رفع مشكلاتشان به اين طرح راي دهند، خطاب به وي گفت: اصولگرايان هيچ مشكلي جز امثال جنابعالي و دوستانتان كه برنامه ديروز را اجرا كرديد ندارند، مثل آقاي كوچك‌اف كه ريشه روسي دارد و نام كوچك‌اف را به كوچك‌زاده تبديل كرد. كوچك‌زاده نماينده تهران در واكنش به اين سخنان مطهري قصد حمله به وي را داشت و جاسوزني فلزي حاوي سوزن و گيره را به طرفش پرتاب کرد كه به پشت مانيتور ميز مطهری اصابت كرد داشت و خواستار تذكر بود و از جایش برخواسته به سمت مطهری حمله ور شد و فهشهایی میداد که به گوش نمیرسید اما خواهر و مادرش را میشد فهمید ، و نهایتا با ممانعت برخي نمايندگان ديگر از جمله حسينيان مواجه شد كه در واكنش به اين رفتار كوچك‌زاده با آرامش خواستار سكوت وي شد. همچنين يكي ديگر از نمايندگان مجلس از آن سوي صحن با القاب ناشايست علي مطهري را مورد خطاب قرار داد . و انواع و اقسام فهشهای زشت و زننده در مجلس به گوش میرسید . مطهری به کوچک زاده میگفت : خفه شو ، بتمرگ ، پوفیوس !

نمایندگان گرین کارتی و وکیل الدوله ها

تاریخ انتشار: ۲۹ مهر ۱۳۹۰ ، در پی افشای اینکه چند تن از نماینده گان مجلس گرین کارت اقامت در کشورهای انگلیس و آمریکا را دارند ، جناب کوچک‌زاده به مصاحبه افروغ با سایت شفاف که در آن نسبت به داشتن گرین کارت توسط یک وکیل‌الدوله افشاگری شده بود واکنش نشان داد. کوچک زاده در مطلبی که در وبلاگ خود منتشر کرده سعی کرد که نماینده گرین کارتی جریان متبوع خود را تبرئه کند و با آسمان و ریسمان بافتن هایی عجیب و غریب حضور افراد گرین کارتی در مجلس و دولت را توجیه نمایند :
استاد نخبه ما ظاهرا یادشان رفت که مدتهاست با دادن نسبت وکیل الدوله به هر کس که اندک مخالفتی با نظرات ایشان و همپالکی هایشان را داشته و سر دادن این شعار که وکیل الدوله ها به وظیفه نمایندگی شان عمل نمی کنند دکان باز کرده و نان خورده اند والا بر اساس مثل معروف "آب که از سر گذشت چه یک گز چه صد گز " وکیل الدوله ها که به وظیفه شان عمل نمی کنند حالا یک گرین کارت هم شما برایشان بتراشید فرقی نمی کند استاد نخبه!!! راستی روشنفکر عزیز استاد نخبه بسیار بسیار ممنون می شویم اگر برای ما آماری هم از تعداد روشنفکران و اساتید و نخبگانی که گرین کارت دارند ارائه بفرمایید ، خواهشا این یکی را دیگر به علی مطهری واگذار نکنید. پیشاپیش از افاضات روشنگرانه تان سپاسگزارند! (منظور کسانی است که از فرط عشق به شما فی سبیل الله برایتان سایت و وبلاگ راه انداخته و ترویج نظرات مشعشعتان را می نمایند نه خدای نکرده آقازاده و . . . . که با اون چند تا آقازاده دیگر در جاهای خوب و فی سبیل الله فعالیت فرهنگی دارند).
وی همچنین در واکنش به ارجاع افروغ به علی مطهری برای مشخص شدن نام این نماینده گفت که :
وی علی مطهری را هم به عنوان شاهد خود معرفی کرده (تا ضرب المثل معروف . . . . شاهدت کیست ؟ گفت . . . بی مصداق نماند) و خود نیز از بردن نام آن وکیل الدوله پرهیز نموده است تا افتخار افشای نام او نصیب مطهری شود.
جالب است جواب های این افراطیون در ظاهر دیندار و در باطن شارلاتن و پدرسوخته و رانت خوار همیشه همینطور است . مطرح کردن چند سوال که اغلب گندکاری باند روبرویشان است و پاک کردن صورت مسئله . کسی نمیگوید چرا این کوتوله ها که جای مهر روی پیشانیشان است چرا باید اقامت یک کشور دیگر را داشته باشند ؟ آن هم اقامت به اضافه ویلا و حسابهای بانکی آنچنانی ؟ این مزد خیانتشان به وطن است .

درست است بگوییم با زد و بند سیاسی وارد مجلس شدید

تاریخ انتشار: ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۱، در حاشیه جلسه علنی مجلس مهدی کوچک‌زاده نماینده تهران در تذکری آیین نامه‌ای که داشت به نقوی حسینی نماینده تقلبی ورامین گفت : درست است بگوییم شما با زد و بند سیاسی وارد مجلس شدید ؟
این جمله بدان معنی است که ای نمایندگان و همکاران ، ای جمله وطن فروشان ، ای بی نهادان سست بنیاد و ای کسانی که از خود سر سوزنی رای و نظر ندارید و وامدار عظما هستید و رقاص ساز فاحشه گونه او هستید ، میگوید از ماها که دیگه پنهان نیست که چگونه با زد و بند سیاسی و با تقلب از صندوق مارا بیرون کشیدند و شدیم نماینده ، حالا نباید دیگه ما بیاییم جار بزنیم که آقا ما زد و بند کردیم که ، بله خودمان میدانیم و ملت هم میدانند و خلاصه تمام دنیا میدانند ولی نباید اظهار داشت به این امر ، باید آن چیز دیگر را زمزمه کرد و دروغ مصلحتی را گفت که امام هم گفت : تقیه

معرکه گیری در رستوران مجلس!

تاریخ انتشار: ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۱ ، وقتی کاه و یونجه زیاد میشود "البه رانهای گوسفند و بوقلمون" ، روز گذشته سالن غذاخوری مجلس شورای تقلبی ، شاهد صحنه هایی زشت و زننده توسط یکی از نمایندگان " مهدی کوچک زاده " و درگیری عجیب او با یک خبرنگار بود. دیروز خبرنگار هفته نامه آسمان ، در نمازخانه مجلس شورای تقلبی ، به سراغ مهدی کوچک زاده - عضو جبهه پایداری - می رود و از او می خواهد وقتی برای مصاحبه اختصاص دهد. کوچک زاده در پاسخ می گوید که هفته نامه آسمان را نمی شناسد و خبرنگار یک نسخه از نشریه را برای بررسی به کوچک زاده می دهد. دقایقی بعد ، این خبرنگار برای پرسیدن نتیجه سراغ کوچک زاده را می گیرد و او را در رستوران مجلس می یابد تا در حد یک کلمه که "آیا حاضر است در فرصتی دیگر با این نشریه گفت و گو کند؟" ، از او جواب مثبت یا منفی بگیرد و بازگردد. به روایت شاهدان عینی که در رستوران مجلس حضور داشتند، کوچک زاده پس از آنكه متوجه مي شود "آسمان" متعلق به كيست شروع به پرخاشگری می کند و حرف های رکیکی به كار مي برد. خبرنگار به کوچک زاده می گوید که شما سر میز غذا هستید و درست نیست در حضور برکت خدا این گونه دهان به فحش باز کنی و حرمت نان و غذایی که می خوری را بشکنی. کوچک زاده با عصبانیت بیشتر جواب می دهد که به تو ربطی ندارد و خبرنگار را تهدید می کند که از مجلس بیرونش خواهد کرد. خبرنگار هم می گوید: اگر شما "بیرون بنداز" بودید ، سعید مرتضوی را از دولت بیرون می انداختید. به گزارش عصرايران ، با این سخن خبرنگار ، کوچک زاده از جایش بر می خیزد و در حالی که فریاد می کشید قوچانی از سگ مرتضوی هم کمتر است و [...] ، با خبرنگار گلاویز شده و از وسط رستوران تا دم در ، ضمن درگیری ، او را با خشونت هل می دهد . کار که به اینجا می‌رسد، بقیه نمایندگان که با تعجب و حیرت رفتار زننده همکار خود را می‌دیدند، از جا بر می‌خیزند و به سمت آن دو می‌روند و نهایتاً خبرنگار را از دست کوچک‌زاده نجات می‌دهند !

تفاله، شارلاتان، فاسد، دروغپرداز، هتاک و ..!

تاریخ انتشار: ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۱ ، بعد از انتشار خبر "فحاشی و معرکه گیری کوچک زاده در رستوران مجلس! " که بازتاب بسیار گسترده ای در رسانه ها داشت، این نماینده عضو جبهه پایداری در یادداشتی که دقیقاً با ادب و ادبیاتش همخوانی دارد، به خبر مذکور واکنش داد و در مطلبی با عنوان "هتاکی تفاله‌های اصلاح طلبان!" در وبلاگش نوشت :
«نفوذی های عرصه خبر و خبرنگاری و رسانه که سالها قبل رهبر فرزانه انقلاب با رو کردن دست آنها رویه منحوسشان را "شارلاتانیزم رسانه ای " نامید، با ساخته و پرداخته نمودن داستانی سراپا دروغ در غذا خوری مجلس و انعکاس آن در سایت ها و خبرگزاریهایشان و درج نظرات هتاکانه و توهین آمیز ذیل آنها (علیرغم ادعای ادب و تنفر از هتاکی!) نسبت هایی را به اینجانب داده اند که گرچه قابلیت تعقیب قضایی دارد ولی من تلف کردن وقت گرانبهای خدمتگزاری به مردمی که علیرغم خواست این دروغپردازان به شیوه یهود، به اینجانب رای دادند ،برای شکایت از این رسوایان را عاقلانه نمیدانم و به مصداق جواب ابلهان خاموشی است از کنار آن می گذرم. ضمن آنکه به این بی بهرگان از هوش سیاسی یادآور می شوم که به تقدیر و خواست الهی بخشی از محبت رای دهندگان به اینجانب به خاطر فحاشی ها و هتاکی های امثال علی مطهری و نماینده ای که وظیفه دلالی وارد کنندگان خودرو را در مجلس برعهده داشت و . . .دروغپردازیهای شما و همپالکی هایتان بوده است که درس دروغگویی و هتاکی را در مکتب اصلاح طلبان رسوایی چون قوچانی و جمشیدی آموخته اید. البته هر عاقلی همین مطلب دروغ که سایت فاسد و دروغپرداز عصر ایران اول ساخته و منتشر نموده و بعد از آن فرارو و تابناک و دهها سایت یاوه سرای دیگر آنرا منتشر نمودند را با دقت بخواند چندین دروغ و داستانسرایی و نیز بغض و کینه نسبت به اینجانب را در آن ملاحظه می کند. نکته دیگر اینکه سایت جهان نیوز متعلق به جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی که دبیرکلی آن بر عهده علیرضا زاکانی است نیز همین دروغ را با کامنت های توهین آمیز منتشر نموده و بعد از انتشار، خبرنگار آن با اینجانب تماس گرفت تا به قول خودش در این مورد مطلب تکمیلی را کار کند!! معلوم نیست در کدام دین و آیینی جواز داده شده تا دروغ حاوی توهین و هتاکی نسبت به فردی را منتشر سازند و بعد انتظار داشته باشند فرد اهانت شده در مصاحبه ای تکمیلی از خود دفاع کند!!!! برای روشن شدن میزان پای بندی سایت جمعیت رهپویان به دروغ نگفتن! اعلام می دارم عین مکالمه تلفنی خبرنگار این سایت که در پوشش تدین و دفاع از ارزشها همان راهی را می رود که از خدا بی خبران بی دین در عرصه خبر و رسانه طی می کنند ضبط شده و در اختیار اینجانب است! در خاتمه اعلام می دارم، از آنجا که این بگو مگوها و درگیری ها را به حال اهداف مقدسی که از نمایندگی مردم دارم مضر می دانم از این پس به هر ادعایی که علیه اینجانب منتشر شود یک جمله بیشتر عرضه نمی دارم و آن اینست که "هرکس تهمتی را به اینجانب روا دارد در صورتیکه صوت آن را منتشر نکند خود مستحق همه آن چیزی است که بیان داشته " ! همان مطلبی که در مجلس هفتم در پاسخ هتاکی ها و دروغپردازیهای روزنامه های باصطلاح اصلاح طلب شرق و اعتماد و اعتماد ملی و . . . بیان داشتم. و حساب را به روز قیامت وا می گذارم.»
در این پایان میبینید که چه مقدار خودش به روز قیامت اعتقاد دارد . هر غلطی خواستند میکنند و در روز قیامت هم میخواهند سر پل صراط جلو مردم را بگیرند و به ریش مشتی احمق که دنیای نقد را به بهشت نسیه فروخته اند میخندند . و ما تا زمانی که بخواهیم مشکلاتمان را بدست ائمه و خدا و روز قیامت حل کنیم اوضاعمان همین خواهد بود .

پاسخ عصرایران به کوچک زاده

1 - در کشوری که دروغگویی برخی سیاستمداران مدعی ارزشگرایی ، قبح خود را از دست داده، تعجبی ندارد که یک نماینده مجلس، در روز روشن و در حضور حدود یکصد نفر با یک خبرنگار درگیر شود و الفاظ رکیک به کار ببرد و بعد هم با کمال آرامش، زیر همه چیز بزند و کل ماجرا را انکار کند و بگوید که داستان ساخته‌اند ! به فرض که سخنان " کی بود کی بود من نبودم" آقای کوچک زاده را چند نفر از خوانندگان وبلاگش باور کنند ، ایشان چگونه در صحن و راهروهای مجلس می خواهد در چشم شاهدان ماجرا نگاه کند و از تکذیب آنچه آنان به چشم دیده اند و به گوش شنیده اند ، شرمگین نباشد ؟!
2 - افرادی چون کوچک زاده ، هر گاه کم می آورند ، به جای پذیرش خطا یا سکوت ، فوراً دست به هزینه کردن از رهبر انقلاب می زنند و از آن مقام مایه می گذارند تا مشخص کنند که رهبری را نه برای اطاعت از توصیه های ایشان به اخلاق مداری و قانونمندی که برای پنهان شدن در پشت ایشان و هزینه کرد از آن مقام می خواهند و ولایتمداری شان ، چیزی جز کاسبکاری نیست کما این که کوچک زاده ، در یادداشت فوق نیز ، از همان ابتدا ، از رهبری مایه گذاشته است.
3 - کوچک زاده خوب می داند که در رستوران مجلس چه دسته گلی به آب داده که این گونه از در نطق و خطابه برآمده که "من وقت خدمتگزاری را برای شکایت از سایت های منتشر کننده خبر تلف نمی کنم"!
ایشان اگر ریگی به کفش ندارد و به قول خودش آنچه منتشر شده "سراپا دروغ" است ، حتماً شکایت کند تا سیه روی شود هر که در او غش باشد. چهره ایشان در محکمه ، هنگام تماشای فیلم ضبط شده از ماجرا ، حتماً دیدنی خواهد بود و معلوم خواهد شد "فاسد" و دروغ پرداز" عصرایران است یا این نماینده مدعی و همیشه طلبکار و البته بسیار مؤدب!
4 - هتاکی های کوچک زاده ، نه تنها معطوف به رسانه هاست ، بلکه نمایندگان مجلس نیز رفتار او در امان نیستند و اساساً این گونه رفتارها ، بیش و پیش از هر چیز وهن نمایندگی و شأن مجلس است و جا دارد خود مجلسی ها ، برای حفط حرمت و حریم خودشان هم که شده ، این بداخلاقی ها را مهار کنند که گفته اند حفظ حرمت امامزاده با متولی آن است.
5 - خوشحالیم که آقای کوچک زاده اقرار دارد که به قیامت معتقد است و این گونه رفتار می کند و الا اگر به روز جزا ایمان نداشت ، خدا می داند چه رفتاری از او سر می‌زد؟!

مواظب باش آنجا بدتر از کشتن به سرت نیاید

مسیح علی نژاد عزیز مینویسد : در پی تماس تلفنی مسیح علی نژاد روزنامه نگار با مهدی کوچک زاده، بعد از انتشار خبر گلکاری آغا در رستوران مجلس فاشیستی ، او یک بار دیگر با همان ادبیات همیشگی و تهدید آمیز خود سخنانی را بر زبان جاری ساخت که برای بسیاری از روزنامه نگاران منتقد ایرانی این لحن آشنا است. این درحالی است که بخش هایی از مقامات مسوول در داخل ایران با برخوردی بسیار محترمانه از انجام مصاحبه عذرخواهی می کنند. در همین راستا فایل صوتی گفتگویی نلفنی که پیشتر به همین دلیل مشابه و برای درخواست یک مصاحبه صورت گرفته است را نیز منتشر می کنم که در آن این نماینده از همان آغاز گفتگوی تلفنی در پاسخ به سوالِ «حال شما خوب است»، دقیقا همان عبارت «به شما ربطی ندارد» را به کار می برد. کوچک زاده همانند سعید مرتضوی به خبرنگاری که از خارج ایران برای گفتگوی تلفنی با او تماس گرفته است می گوید: اگر شما می خواهید مصاحبه کنید باید برگردید ایران و توبه کنید. بر اساس گزارش هایی که پیش از این از درگیری های کوچک زاده منتشر شده است، او معمولا زمانی که خبرنگار به نزدیکش باشد، به درگیری و برخورد فیزیکی هم تن می دهد. پیش از این یک بار با ایرج جمشیدی خبرنگار شرق برخورد فیزیکی کرد، چانه ی او را گرفت و قصد داشت او را از راهروهای مجلس بیرون بیاندازد. در جریان همان درگیری با خبرنگار شرق کوچک زاده خبرنگاران منتقد را «زنازاده » توصیف کرده بود. کوچک زاده در همین گفتگو بارها و بارها با همان لحن خاص خود سعی می کند با یادآوری «زندگی در غربت» و یا اینکه «برگردید پیش مادر خوتان در روستا» و عباراتی از این دست مسیر گفتگو را تغییر دهد. کوچک زاده چندین بار از مصاحبه شونده به عنوان «دشمن» یاد می کند، و در پایان گفتگو هم خطاب به خبرنگار می گوید شما آنجا مراقب باشید بدتر از کشتن بلایی سر شما نیاید.

رییس تاکسیرانی تهران

تاریخ انتشار: ۲۷ مهر ۱۳۹۱ ، رییس سابق تاکسیرانی آقای احمدی بافنده بود که پیش از تاکسیرانی، شهردار منطقه 1 و قائم مقام معاونت خدمات شهری شهرداری تهران بود. اما اکنون میثم مظفر داماد مهدی کوچک زاده و فرزند حسین مظفر " وزیر آموزش وپروش دولت نخست خاتمی که بعنوان اصولگرا به مجلس هفتم و نهم راه یافت و نماینده احمدی‌نژاد در شورای نظارت بر صداوسیما بود " به این پست اختصاصی دست یافت . این آقازاده قبل از انتصاب به پست تخصصی مدیرعامل سازمان بزرگ تاکسیرانی تهران رییس دفتر سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران بود که چندی پیش از سوی رییس این سازمان برکنار شد و توسط دوست عزیز پاپی جون آغای دکتر قالیباف به این مقام نایل شد . در تاریخ ۰۶ آذر ۱۳۹۱ این خبر منتشر شد که مدیرعامل جدید تاکسیرانی اجازه ملاقات نمی‌دهد ، که به نماینده تاکسیها ملاقات 5 دقیقه ای هم داده نمیشد ولی اما آغا میثم در تاریخ ۱۱ بهمن ۱۳۹۱ به عنوان عضو اصلی هیأت مدیره مؤسسه "رایانه شهر" منصوب شد و همزمان هم عضو هیات مدیره شرکت "هاتف شهر" وابسته به شهرداری تهران نیز می باشد . ایشون از بس که استعداد آغا زادگی بالایی داشت پس از هفت ماه مدیریت در تاریخ ۱۳۹۲/۰۲/۱۰ یعنی درست دو ماه مانده به انتخابات بدون کوچکترین کارکرد مفیدی در تاکسیرانی بدست نامبارک جناب سرهنگ چماق بدست ، شد مدیر نمونه شهرداری تهران و باباش هم شد رییس ستاد تبلیغات .
پس از اینکه حسین مظفر شدند رییس ستاد ائتلاف 2+1 اصولگرایان که همون قالیباف و ولایتی و حداد عادل بودند ، از اعتراضات گسترده به انتساب یک آغا زاده دیگر به یک پست مهم و تخصصی و همین طور وضع نابسامان تاکسیرانی تهران ایشان در یک دفاع جانانه از پسردر تاریخ ۱۱ تير ۱۳۹۲ چنین گفت : برای این جوان مظلوم باید خون گریه کرد! مظفر ضمن رد ارتباط انتصاب فرزندش با ائتلاف 2+1، درباره صلاحیت فرزندش گفته است: «...این انتصاب قبل از ائتلاف صورت گرفت. میثم ما قبل از این معاون سازمان فرهنگی هنری شهرداری بـــود و قبل از آن هم قائم مقام شهردار بود و حتی قبل از آن نیز پست‌هایی داشته که وزرای ما آن را نداشتند. اتفاقا میثم ما به جرم مظفر بودن از مناصب بالا محروم مانده است. ایشان از هجده سالگی در تشکیلات بوده و اداره جلسات 2000 نفری را به عهده داشته است. وی مشاور منطقه آزاد کیش و مدیرکل اتحادیه دانش آموزان کشور بوده و به عنوان مشاوران جوان رئیس جمهور فعالیت می‌کرده است. همچنین ایشان عضو هیأت مدیره مؤسسه آی تی و معاون سازمان فرهنگی شهرداری بوده و قرار بود شهردار یکی از مناطق شود، اما تاکسیرانی که جزو حساس‌ترین وظایف بود و افراد دیگر نمی‌توانستند در آن فعالیت کنند، به ایشان پیشنهاد ‌و گفته شد با توجه به توانمندی‌های ایشان این انتخاب صورت گرفته است. شما کارنامه سه ماهه ایشان را ‌ببینید که چه فعالیت مؤثری داشته است. شایعات مطرح، ‌جفایی است که در حق ایشان صورت گرفته و هیچ ارتباطی میان فعالیت من و ایشان وجود ندارد. پرسش من این است که چرا ما توانمندی‌های افراد را به دلایل شایعات بی اساس زیر سؤال می‌بریم. البته این موضوع به دلیل وجود برخی از طایفه‌گری‌ها که در بعضی جاها وجود دارد، شایعه می‌شود؛ اما بچه من برعکس است و توانمندی‌هایش به حدی است که باید مناصبی بالاتر از این اختیار کند. شما بهتر است به تاکسیرانی سری بزنید و عملکرد او را در آنجا بررسی ‌و خودتان در این باره قضاوت کنید‌».
نکته جالب اینکه پسر آقای مظفر بسیار جوان بوده و متوسط سابقه مدیریتی برخی از مدیران پیشین سازمان تاکسیرانی از سن پسر آقای مظفر نیز بیشتر است که البته میزان و کیفیت سوابق مهم نیست و صرفاً برخورداری از سابقه مهم است. عرب مدیر اسبق سازمان تاکسیرانی که چندین شهردار حفظش کرده بودند، تنها نزدیک بیست سال مدیر تاکسیرانی بود و البته پس از آن نیز در تغییر سریالی مدیران تاکسیرانی در چند سال اخیر، بافنده، فضل الله اسلامی، پیمان سنندجی و حسین تیموری منصوب شدند که سوابق اجرایی وسیعی داشتند. اما به هر حال، بافنده آخرین مدیری بود که به رغم برخورداری از سوابق سنگین اجرایی به یکباره تغییر کرد تا پایانی باشد به ظلم‌هایی که با این جوان مظلوم صورت پذیرفته باشد و شاهد توقف ماجراهایی باشیم که ترمز عداوت در مسیر پیشرفت چنین چهره شاخصی بوده و پدر در لفافه به آنها اشاره کرد و اگر این ترمزها نبودند، شاید امروز مظفر نیز یک وزیر بود و حقیقتاً برای مظلومیت این جوان و دیگر جوان‌هایی که در این یک دهه به طور خاص پست گرفته‌اند، باید خون گریه کرد ! البته شهردار تهران با حکمی بلندبالا، پسر آقای مظفر را منصوب کرد تا حق مطلب تا اندازه‌ای ادا شده باشد و در حالی که تنها هفت ماه از دوره مدیریتی میثم مظفر در تاکسیرانی نگذشته بود و اتفاق خاصی نیز در این نهاد رخ نداده که رویکرد تحول گرایانه و جدی را حکایت کند، این امید می‌رود «طایفه گرایی»‌هایی که حسین مظفر به عنوان مانع رشد فرزندش بیان کرده، برطرف شود و هر شخصی در این مملکت مدارج ترقی را از یک کارشناس ساده تا ارشدترین سطح ممکن ‌پله پله و آن هم در صورت توفیق در مسئولیت، بپیماید و این گونه نباشد که اشخاص بدون سابقه مدیریتی جدی، صرفاً به واسطه شرایط خانوادگی، بی‌شغل نشوند و از یک مسئولیت به مسئولیت بالاتری تغییر وضعیت دهند! بی‌گمان ظلم‌هایی که در حق فرزند دکتر مظفر رخ داده، از یادمان نخواهد رفت و امیدواریم پسر ایشان به حقشان که بنا به گفته‌های اشاره شده، بیش از اینهاست، برسد و اگر معاون وزارتخانه‌های کلیدی، یا حتی وزارت و یا حتی بیشتر لیاقت این آقازاده است، توسط دکتر روحانی تقدیم این جوان رشید شود تا پایانی بر ظلم‌های وارده به این آقازاده مظلوم، محجوب و مقبول در مملکتمان باشد. یادمان باشد ظلم پایدار نمی‌ماند، پس به آقازاده‌ها ظلم نکنیم و بگذاریم به حقشان برسند!
اما آغای کوچک زاده که شرح دامادش را بردیم میگوید : می‌خواهم بمیرم که ستاربهشتی مُرداما یک آقازاده با10میلیاردتومان آزادشد و بی عدالتی را ریشه اصلی مشکلات میداند . میگوید ستار باید قانونی حسابش را پس می‌داد. او گچکاری بود که در رباط کریم کار می‌کرد و مهدی هاشمی آقازاده‌ای که با 10 میلیارد تومان وثیقه آزاد شد. آیا شما دنبال ترویج این دین هستید؟

دست آخر هم فیلم زنا زاده خواندن خبرنگاران توسط این کوچک زاده را میتونید اینجا ببینید . و اما شما دوست عزیز اگر ایران دوست باشید الان ناراحت شدید و اعصابتون به هم ریخته از این همه نوع فساد . این ایمیل همین آغای کوچک اف روسی است . kouchakm@modares.ac.ir متاسفانه در دانشگاه هم این تیپ آدم نماها درس میدهند و انسانهای فرهیخته جایی در هیچ جای مملکت آریاییمون ندارند . هرچی بهش خواستی بگی بگو اما مواظب باش شناساییت نکنند این آدم نماهای کثیف و عقده ای . پاینده ایران

هیچ نظری موجود نیست: